تا مات شود زین همه افسونگری و ناز
چون پیرهن سبز ببیند به تن من |
نمیدانی دلم بسیار تنگست
میان ما و تو دیوار سنگست به امیدی که بر گردی دوباره نگاهم بر در و گوشم به زنگست |
تا طلوع سرخ گل پرواز کرد
کاش مي شد با پري از برگ ياس |
شما داري چيكار ميكني؟؟
چون بيت رو وارونه كردي من با د ميگم دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق وگرنه از تــو نـیــایـد که دل شـکن باشی |
نه اصلا من از اونجایی که برداشتم همین طوری بود اگه اون برعکس کرده من نمیدونم
یارم چو گریست اشک او«گوهر»شد تا دست به پیکرش زدم«مرمر»شد آشفته شدم کشیدمش در آغوش افتاد به پیچ و تاب و «نیلوفر»شد |
يعني شما خودت نفهميدي كه وارونه س؟؟؟
دلی چون شمع میباید که بر جانم ببخشاید که جز وی کس نمیبینم که میسوزد به بالینم |
یه جورایی حس کردم بی ربطه ولی خوب گفتم شاعر الکی که چیزی نمیگه
ماجرای دیده می گوییم پیش سیل اشک ابلهی بین شکوه ی کشتی به طوفان می کنیم |
آره جون خودت ;)
من از تو پیش که نالم که در شریعت عشق معاف دوست بدارند قتل عمدا را |
به جونه تووووووووو
از خیالم بگذر تو وسیعی چون دشت و مرا وسوسه ی وسعت یك جنگل سبزست هنوز |
ز یاران کینه هرگز در دل یاران نمی ماند
ز روی آب جای قطره ی باران نمی ماند |
اکنون ساعت 04:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)