سال ها دل طلب جام جم از ما مي كرد
وانچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي كرد // ح |
حلقهی زلف سیاهش بر رخ انور ببین آفتاب و سایه را سرگرم یکدیگر ببین با سپاه غمزه بازآمد پی تسخیر دل موکب لشکر نگر، جمعیت سلطان ببین ش {پپوله} |
شاها فلک از بزم تو در رقص وسماعست
دست طرب از دامن این زمزمه مگسل گ |
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد چ |
چه بوی است این،چه بوی است این،مگر آن یار می آید
مگر آن یار گلرخسار از آن گلزار می آید م |
مثل همیشه ،خود مگر توفان و تندر را بیاشوبی
ورنه تمام ابر ها در خویش می پوسند،می گندند |
حرفتون كو؟ ;)
دوستان عيب من بيدل حيران مكنيد گوهري دارم و صاحب نظري مي جويم // ي |
ببخشید
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم //ب |
بهر امتحان اي دوست گر طلب كني جان را
آنچنان برافشانم كز طلب خجل ماني // پ |
بخشیدن خوب است ولی |
اکنون ساعت 01:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)