ای دوست دل از جفای دشمن درکش
با روی نکو شراب روشن درکش با اهل هنر گوی گریبان بگشای وز نااهلان تمام دامن درکش |
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یکدم عمر را غنیمت شمریم فردا که ازین دیر فنا درگذریم با هفت هزار سالگان سر بسریم |
من نمییابم مجال ای دوستان
گر چه دارد او جمالی بس جمیل |
ای جمال هر جمیل و ای جمالت بیمثال
هر جمال از تست زانرو دوست میداری جمال |
چشم تو که سحر بابل است استادش
یا رب که فسونها برواد از یادش آن گوش که حلقه کرد در گوش جمال آویزهٔ در ز نظم حافظ بادش |
چشم تو که سحر بابل است استادش
یا رب که فسونها برواد از یادش آن گوش که حلقه کرد در گوش جمال آویزهٔ در ز نظم حافظ بادش |
جمالت معجز حسن است لیکن
حدیث غمزهات سحر مبین است |
ای باد حدیث من نهانش میگو
سر دل من به صد زبانش میگو میگو نه بدانسان که ملالش گیرد میگو سخنی و در میانش میگو |
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه میگفت
بر در میکدهای با دف و نی ترسایی |
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
حقا که به چشم در نیامد ما را |
اکنون ساعت 04:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)