تن آدمي شريف است بجان آدميت
نه همين لباس زيباست نشان آدميت |
تو سبکبار قوی حال کجا دریابی
که ضعیفان غمت بارکشان ستمند |
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا |
اي غايب از نظر به خدا مي سپارمت
جانم بسوختي و بدل دوست دارمت |
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که توسنی چو فلک رام تازیانه توست |
تـا بــال و پـرم بـود ز دامـم نـرهـاندی
امروز رهاندی که مرا بال و پری نیست |
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو |
وه چه افراشته شد در دو جهان پرچم عشق
آدم و جن و مَلـک مـانده به پیچ و خم عشق |
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم |
مرا میبینی و هر دم ز یادت میکنی دردم
تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم |
اکنون ساعت 06:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)