یک سان نماید کشت ها تا وقت خرمن دررسد
نیمیش مغز نغز شد وان نیم دیگر کاه شد ز |
زدو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه كنم كه هست اين حال گل باغ آشنايي // ف |
فریاد که آن ساقی شکـّر لبِ سرمست
دانست که مخمورم و جـامی نفرستاد و |
وصف طلاق زن همسایه کرد
گفت به خاری زن خود هشت هشت گفت چرا هشت جوابش بداد در عوض زشت بدان قحبه رشت ع |
عشقت رسد به فرياد گر خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخواني با چارده روايت // خ |
خالق ارواح ز آب و ز گل
آینه ای کرد و برابر گرفت گ |
گرم صد لشكر از خوبان به قصد دل كمين سازند
بحمدلله و والمنه بتي لشكرشكن دارم // و |
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت مکی روند آن کار دیگر می کنند:d هر چی |
اي خوش آن شبها كه با اقسانه ميلي داشتي
درد دل مي گفتم و افسانه مي پنداشتي // بيست و پنجمين حرف الفباي فارسي ;) |
کشتی شکسته گانیم ای باد شرطه برخیز باشد که بازبینیم دیدار آشنا را !...حالا اگه اشتباه حساب کرده باشم چی؟پاک ابروم میره هی امید خان منو گیر آوردین دو ساعته از انگشتام کمک می گیرم:21: ر:d |
اکنون ساعت 04:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)