تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب
تنها جهان بگیرد بی منت سپاهی |
يک قصه بيش نيست غم عشق وين عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است |
تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من
سالها شد که منم بر در میخانه مقیم |
من از بيگانگان ديگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد |
در این خمار کسم جرعه ای نمی بخشد
بین که اهل دلی در میان نمی بینم |
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است زان رو سپردهاند به مستی زمام ما |
آن دم که به یک خنده دهم جان چون صراحی
مستان تو خواهم که گزارند نمازم |
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق |
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع |
شب خوش :53:
عمرتان باد و مراد ای ساقيان بزم جم گر چه جام ما نشد پرمی به دوران شما |
اکنون ساعت 09:20 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)