بخت من،در خود ،به غیر از غربت مغرب ندید
آه از این آسمان غربی بی خاوران! //و |
واي چه خسته مي كند تنگي اين قفس مرا
پير شدم نكرد از اين رنج و شكنجه بس مرا |
عجله نکن یادت رفت حرفت و بذاری:21:
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راهرو نباشی کی راهبر شوی //ن |
:d
نرســد دسـت من ســوخته بـر دامن یـــار چه توان کرد که در عشوه و ناز است هنوز // l |
امشب، سکوت، حلق صدا را گرفته است
ابری لجوج،حال و هوا را گرفته است //ف |
فرصت شمار صحبت كز اين دوراهه منزل
گر بگذريم ديگر نتوان به هم رسيدن // ق |
قلب هر خاکی که بشکافد،نشانش عاشقی ست
هر گلی که غنچه زد،نامش شقایق می شود //ث |
تو چنان خورشید شوخ صبحدم خندیدی ام
من چنان ابر غریب نیمه شب گرییدمت //ز |
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی كنی بر خوشهچينی ت |
نقل قول:
پی تجمیش و بازی دان که کشاف سرار آمد م |
اکنون ساعت 01:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)