من و شمع صبحگاهي سزد ار به هم بگرييم
كه بسوختيم و از ما بت ما فراق دارد // د |
درآ ای جان و غسلی کن در این دریای بی پایان
که از یک قطره غسلت هزاران داد و دید آید هر چی عشقته |
الا يا ايهاالساقي ادر كاسا و ناولها
كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكل ها // .... |
یکی پیمانه ای دارم که بر دریا همی خندد
دل دیوانه ای دارم که بند و پند نپذیرد ک |
کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر
این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست // گ |
گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم گیر
تا سحر ز کنار تو جوان برخیزم ن |
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند م |
مه دی رفت و بهمن هم بیا که نوبهار آمد
زمین سرسبز و خرم شد زمان لاله زار آمد س |
سال ها هست كه از ديده من رفتي ليك
دلم از مهر تو آكنده هنوز دفتر عمر مرا دست ايام ورق ها زده است زير بار غم عشق قامتم خم شد و پشتم بشكست... |
تا نقش تو در سینه ما خانه نشین شد
هر جا که نشینیم چو فردوس برین شد آ |
اکنون ساعت 10:24 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)