دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاه دار سر رشته تا نگه دارد |
دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم |
ما و می و زاهدان و تقوا
تا یار سر کدام دارد |
دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست |
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد سلامت همه آفاق در سلامت توست به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد |
در کف غصه دوران دل حافظ خون شد
از فراق رخت ای خواجه قوام الدین داد |
در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر میشکند گوشه محراب امامت |
تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون
کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد |
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسيحا را |
از دست برده بود خمار غمم سحر
دولت مساعد آمد و می در پیاله بود |
اکنون ساعت 06:07 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)