غم خسرو رقیب خویش کرده
در دل بر دو عالم پیش کرده |
امشب از دیدن روی تو به خواب
آنچنان مست شدم که ز سر خوابم رفت که به دل عشقت زیست چه نشاطی در خواب چه زلالی در یاد |
نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
نی حال دل سوخته دل بتوان گفت غم در دل تنگ من از آن است که نیست یک دوست که با او غم دل بتوان گفت |
قصه چه کنم که به تقاضای تو دی
دادند قرار کار فردای تو دی |
در آرزوی بوس و کنارت مردم
وز حسرت لعل آبدارت مردم قصه نکنم دراز کوتاه کنم بازآ بازآ کز انتظارت مردم |
یک وعده در دو ماهم داده که میبیایم
چاکر به انتظارت دو چشم چار کرده |
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شدهست |
خفاش اگر سگالد خورشید غم ندارد
خورشید را چه نقصان گر سایه شد منکس |
ای سایهٔ سنبلت سمن پرورده
یاقوت لبت در عدن پرورده |
تا دلم صید نگشتی بکمند غم عشق
سنبلت سلسله بر گل نزدی کاش هنوز |
اکنون ساعت 10:11 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)