طاير گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
كه در اين دامگه حادثه چون افتادم // ... |
آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد
وان کس که تو را بیند ای ماه چه غم دارد د |
دلم را نشكن ودر پا مينداز
كه دارد در سر زلف تو مسكن /ج |
جهان بر ابروی عيد از هلال وسمه کشيد هلال عيد در ابروی يار بايد ديد // ع |
عصر یک روز بهاریبین گلها دیدمت
شب که شد،در خواب دیدمت دست بردم چیدمت //د |
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب جرایی؟ م |
ما شبي دست برآريم و دعايي بكنيم
غم هجران ترا چاره ز جايي بكنيم دل بيمار شد از دست، رفيقان مددي تا طبيبي سرش آريم و دوايي بكنيم // ... |
صبر است مرا چاره هجران تو ليكن
چون صبر توان كرد كه مقدور نمانده است در هجر تو گر چشم مرا آب نماند گو خون جگر ريز كه معذور نمانده است /ح |
حسب حالي ننوشتي و شد ايامي چند
محرمي كو كه فرستم به تو پيغامي چند // د |
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وز در آن ظلمت شب آب حياتم دادند ن |
اکنون ساعت 10:42 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)