نیست جز خار و خسک هیچ درین گلشن
شورهزاریست که نامند گلستانش |
شادابی شاخ و شکوفه در باغ
هنگام گل از سعی باغبانست |
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش |
آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت |
رسیدند طبیبان ز ره دور غریبان
غریبانه نمودند دواها که ندیدیم |
نخستین برادرش کهتر به سال
که در مردمی کس ندارد همال |
طبعت که زادهٔ خلف جود و بخشش است
بحر است یک برادر و کان یک برادرش |
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست |
چه فضولی تو که این آمد و آن بیرون شد
کارافزایی تو غیر ندامت نفزود |
کشور ایمن جان خانهٔ دیوان شد
کس ندانست چه آمد به سلیمانش |
اکنون ساعت 01:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)