ز هر کشوری رنج و غم دور کرد
ز بهر بزرگان یکی سور کرد |
زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چار سو ببست |
دل ندارم تا غم زلفت خورم
وین سخن از جان پر غم میرود |
حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست
احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست |
دل در اندوه تو مرد و این بتر
کز پی دل جان به ماتم میرود |
جان زبون گشته است و در بند تنیم
عقل فرسوده است و در فکر سریم |
وگر عقلست آن پرفن چرا عقلی بود دشمن
که مکر عقل بد در تن کند بنیاد صورت را |
چرا در کارگاه مردمی بی مایه و سودی
چرا از آفتاب علم چون خفاش پنهانی |
چو آفتاب تموزیم رغم فصل عجوز
فکنده غلغل و شادی میانه گلزار |
نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است
فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست |
اکنون ساعت 01:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)