دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود // آ |
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد ز |
ز كوي يار مي آيد نسيم باد نوروزي
ار اين باد ار مدد خواهي چراغ دل برافروزي // گ |
گفتم مگر به گريه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد /// ژ |
ژنده پوشي نبود عيب ز خود دور نماي
جامه اي را كه در آن رنگ تعلق بيني // ه |
همچو جم جرعه ما کش که ز سر دو جهان
پرتو جام جهان بين دهدت آگاهی ///پ |
پر كن ز باده جام ودمادم به گوش هوش
بشنو ازو حكايت جمشيد وكيقباد ج |
جفا نه پيشه درويشيست و راهروی بيار باده که اين سالکان نه مرد رهند /// د |
دلم گرفته از این روزها دلم تنگ است
میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است چ |
چون ز نسيم مي شود زلف بنفشه پرشكن
وه كه دلم چه ياد از آن عهد شكن نمي كند // ... |
اکنون ساعت 10:25 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)