ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم
خانه گوئی به سرم ریخت چو این قصه شنودم آنکه میخواست برویم در دولت بگشاید با که گویم که در خانه به رویش نگشودم |
:eek::eek:تو سپاس میزنی{شیت شدن}
مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم |
چه بچه ذوق کرد
مزن بر سر ناتوان دست زور که روزی در افتی به پایش چو مور |
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با او رطل گران توان زد |
در نمیگیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست
خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت |
ترسم که صرفه ای نبود روز باز خواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما |
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا |
ای که دور از من در قلب منی
باخبر باش که تو ماله منی |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
آرزوها چه قدرهمدل و همسو بودند
نه که هرسینه جدا قبله ی آمالی داشت |
اکنون ساعت 01:39 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)