در غريبي و فراق و غم دل پير شدم
ساغر مي ز کف تازه جواني به من آر آهان پس اسم واقعیته فکر کدم اسم هنریته |
روزگاریست که سودای بتان دین من است غم این کار نشاط دل غمگین من است نه ديگه من که هنرمند نيستم.... |
تو که کيميافروشي نظري به قلب ما کن
که بضاعتي نداريم و فکندهايم دامي |
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر از مه روی تو و اشک چو پروین من است |
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بين
کس واقف ما نيست که از ديده چهها رفت |
تو را من در سرای عشق دیدم
به کویت جای پای عشق دیدم همه بیگانه اند با عشق اما تو را من آشنای عشق دیدم |
منکران را هم از اين مي دو سه ساغر بچشان
وگر ايشان نستانند رواني به من آر |
روز در كسب هنر كوش كه مي خوردن روز
دل چون آينه در زنگ ظلام اندازد |
در غريبي و فراق و غم دل پير شدم
ساغر مي ز کف تازه جواني به من آر |
رونق عهد شباب است دگر بستان را میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را |
از آن ساعت که جام مي به دست او مشرف شد
زمانه ساغر شادي به ياد ميگساران زد |
در خرابات مغان گر گذر افتد بازم حاصل خرقه و سجاده روان دربازم |
مرا ميبيني و هر دم زيادت ميکني دردم
تو را ميبينم و ميلم زيادت ميشود هر دم |
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن |
نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد
مگر از مردمک ديده مدادي طلبيم |
منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز |
ز خاک کوي تو هر گه که دم زند حافظ
نسيم گلشن جان در مشام ما افتد |
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم |
مدام خرقه حافظ به باده در گرو است
مگر ز خاک خرابات بود فطرت او |
وصال او ز عمر جاودان به خداوندا مرا آن ده که آن به |
آنکه مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت
در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهايي ما را به رخ ما بکشد تنه اي بر در اين خانه ي تنها زد و رفت |
تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد ای شاخ گل رعنا از بهر که میرویی امروز که بازارت پرجوش خریدار است دریاب و بنه گنجی از مایه نیکویی سلام دلتنگ جان اين سروده هوشنگ ابتهاج هست ، ما داريم با اشعار حافظ مشاعره ميکنيم .... در ضمن قبلا هم باز اينجوري فرستادي..... |
ياقوت جانفزايش از آب لطف زاده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروريده |
حالا شد..... هزار جهد بکردم که یار من باشی مرادبخش دل بیقرار من باشی |
حالا چي شد؟
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو از چشم حسود چمنش |
حالا از حافظ گفتي قبلا از ديگرون.... شراب تلخ میخواهم که مردافکن بود زورش که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش |
مگه تو شعراي خافظ و همرو حفظي؟
شب تاريک و بيم موج و گردابي چنين هايل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها |
آلودهاي تو حافظ فيضي ز شاه درخواه
کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد یه جا من مدیر بودم یکی بود تو قسمت مشاعره با اشعار خودمان هی شعر حافظ سعدی میزد من اول گفتم چقدر شعراش خوبه تا اینکه شک کردم دیدم نه به خافظ و سعدی رحم میکنه نه به شعرای معاصر |
سلام حاجي جان، مگه شما شعر ميسراييد ...وقتي اينجا گفته شده اشعار حافظ يعني فقط او، همينطور در قسمت مشاعره سنتي چند سروده معاصر وجود داره ، حالا خوبه مشاعره با شعرهاي معاصر هم در تاپيکي جداگانه هست ... در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را |
علیک سلام
من شعر؟نه بابا شایعه اس در مورد این تاپیک حق باشماست اما مشاعره سنتی منظور همون شیه قدیمیه که با حرف انتهای شروع بیت بعد باشه شما میتونید از خودتون هم شعر بگید موفق باشید آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار جرعهاي بود از زلال جام جان افزاي تو |
وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی |
ياد باد آن که چو ياقوت قدح خنده زدي
در ميان من و لعل تو حکايتها بود |
دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم |
مكن از خواب بيدارم خدا را كه دارم خلوتى خوش با خيالش چرا ( ساقي ) چو مى ترسيدى از هجر نكردى شكر ايام وصالش |
شبیخون خمار صبحدم آسودهایم
مستی دنباله دار چشم خوبانیم ما |
ارباب حاجتيم و زبان سوال نيست در حضرت كريم تمنا چه حاجتست |
تو بدری و خورشید تو را بنده شدهست
تا بندهی تو شدهست تابنده شدهست |
تو نيز باده به چنگ آر و راه صحرا گير كه مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد دلا چو غنچه شكايت ز كار بسته مكن كه باد صبح نسيم گره گشا آورد |
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا |
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
|
اکنون ساعت 06:17 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)