پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ) (http://p30city.net/showthread.php?t=4124)

haj_amir 05-21-2009 01:54 PM

در غريبي و فراق و غم دل پير شدم
ساغر مي ز کف تازه جواني به من آر

آهان پس اسم واقعیته فکر کدم اسم هنریته

ساقي 05-21-2009 02:48 PM

روزگاریست که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است

نه ديگه من که هنرمند نيستم....

haj_amir 05-21-2009 02:54 PM

تو که کيميافروشي نظري به قلب ما کن
که بضاعتي نداريم و فکنده‌ايم دامي

ساقي 05-21-2009 02:55 PM

یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است

haj_amir 05-21-2009 06:48 PM

تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بين
کس واقف ما نيست که از ديده چه‌ها رفت

deltang 05-21-2009 10:11 PM

تو را من در سرای عشق دیدم

به کویت جای پای عشق دیدم

همه بیگانه اند با عشق اما

تو را من آشنای عشق دیدم

haj_amir 05-21-2009 10:14 PM

منکران را هم از اين مي دو سه ساغر بچشان
وگر ايشان نستانند رواني به من آر

deltang 05-21-2009 10:23 PM

روز در كسب هنر كوش كه مي خوردن روز

دل چون آينه در زنگ ظلام اندازد

haj_amir 05-21-2009 10:51 PM

در غريبي و فراق و غم دل پير شدم
ساغر مي ز کف تازه جواني به من آر

ساقي 05-22-2009 12:26 PM

رونق عهد شباب است دگر بستان را
می‌رسد مژده گل بلبل خوش الحان را

haj_amir 05-22-2009 12:39 PM

از آن ساعت که جام مي به دست او مشرف شد
زمانه ساغر شادي به ياد ميگساران زد

ساقي 05-22-2009 01:07 PM

در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
حاصل خرقه و سجاده روان دربازم

haj_amir 05-22-2009 01:10 PM

مرا مي‌بيني و هر دم زيادت مي‌کني دردم
تو را مي‌بينم و ميلم زيادت مي‌شود هر دم

ساقي 05-22-2009 01:15 PM

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن

haj_amir 05-22-2009 01:17 PM

نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد
مگر از مردمک ديده مدادي طلبيم

ساقي 05-22-2009 01:25 PM

منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز

haj_amir 05-22-2009 01:50 PM

ز خاک کوي تو هر گه که دم زند حافظ
نسيم گلشن جان در مشام ما افتد

ساقي 05-22-2009 02:15 PM

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم

haj_amir 05-22-2009 03:34 PM

مدام خرقه حافظ به باده در گرو است
مگر ز خاک خرابات بود فطرت او

ساقي 05-22-2009 04:11 PM

وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به

deltang 05-22-2009 04:20 PM

آنکه مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت
در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهايي ما را به رخ ما بکشد
تنه اي بر در اين خانه ي تنها زد و رفت

ساقي 05-22-2009 04:25 PM

تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که می‌رویی
امروز که بازارت پرجوش خریدار است
دریاب و بنه گنجی از مایه نیکویی


سلام دلتنگ جان اين سروده هوشنگ ابتهاج هست ، ما داريم با اشعار حافظ مشاعره ميکنيم .... در ضمن قبلا هم باز اينجوري فرستادي.....



deltang 05-22-2009 04:30 PM

ياقوت جانفزايش از آب لطف زاده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروريده

ساقي 05-22-2009 04:40 PM

حالا شد.....

هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بی‌قرار من باشی

deltang 05-22-2009 04:47 PM

حالا چي شد؟


یارب این نوگل خندان که سپردی به منش

میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

ساقي 05-22-2009 04:54 PM

حالا از حافظ گفتي قبلا از ديگرون....


شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

deltang 05-22-2009 05:06 PM

مگه تو شعراي خافظ و همرو حفظي؟

شب تاريک و بيم موج و گردابي چنين هايل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

haj_amir 05-22-2009 11:04 PM

آلوده‌اي تو حافظ فيضي ز شاه درخواه
کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد

یه جا من مدیر بودم یکی بود تو قسمت مشاعره با اشعار خودمان هی شعر حافظ سعدی میزد
من اول گفتم چقدر شعراش خوبه تا اینکه شک کردم دیدم نه به خافظ و سعدی رحم میکنه نه به شعرای معاصر

ساقي 05-23-2009 02:30 PM

سلام حاجي جان، مگه شما شعر ميسراييد ...وقتي اينجا گفته شده اشعار حافظ يعني فقط او، همينطور در قسمت مشاعره سنتي چند سروده معاصر وجود داره ، حالا خوبه مشاعره با شعرهاي معاصر هم در تاپيکي جداگانه هست ...


در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را

haj_amir 05-23-2009 08:14 PM

علیک سلام
من شعر؟نه بابا شایعه اس
در مورد این تاپیک حق باشماست اما
مشاعره سنتی منظور همون شیه قدیمیه که با حرف انتهای شروع بیت بعد باشه
شما میتونید از خودتون هم شعر بگید
موفق باشید

آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار
جرعه‌اي بود از زلال جام جان افزاي تو

ساقي 05-24-2009 07:19 PM

وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی

haj_amir 05-24-2009 10:05 PM

ياد باد آن که چو ياقوت قدح خنده زدي
در ميان من و لعل تو حکايت‌ها بود

mary.f 05-25-2009 12:24 PM

دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم

ساقي 05-25-2009 01:52 PM

مكن از خواب بيدارم خدا را
كه دارم خلوتى خوش با خيالش
چرا ( ساقي ) چو مى ترسيدى از هجر
نكردى شكر ايام وصالش

deltang 05-25-2009 03:08 PM

شبیخون خمار صبحدم آسوده‌ایم

مستی دنباله دار چشم خوبانیم ما

ساقي 05-25-2009 03:44 PM

ارباب حاجتيم و زبان سوال نيست
در حضرت كريم تمنا چه حاجتست

abadani 05-25-2009 06:12 PM

تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست
تا بنده‌ی تو شده‌ست تابنده شده‌ست

ساقي 05-25-2009 07:15 PM

تو نيز باده به چنگ آر و راه صحرا گير
كه مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دلا چو غنچه شكايت ز كار بسته مكن
كه باد صبح نسيم گره گشا آورد

deltang 05-25-2009 09:28 PM

دل می​رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

tasala 05-25-2009 10:18 PM

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکلها


اکنون ساعت 06:17 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)