![]() |
در عيش نقد کوش که چون آبخور نماند آدم بهشت روضه دارالسلام را |
اگر به کوی تو باید مرا مجال وصول
رسد به دولت وصل تو کار من به اصول |
لیک داند هر که او را منظر است کاین دهان این سری هم زآن سر است |
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند |
در نعل سمند او شکل مه نو پيدا وز قد بلند او بالای صنوبر پست |
ترا چنانکه تویی هر نظر کجا بیند
بقدر دانش خود هر کسی کند ادراک |
کاش با اندیشه ها بیگانه بودم
کاشکی دیوانهء دیوانه بودم |
مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق
راه مستانه زد و چاره مخموری کرد |
***مشاعره سنتی***
نقل قول:
چه محفل سبزیست در این گذر خدایا نقل قول:
در این اندیشه ام کنون جانا نقل قول:
سر شعر است که شاعر به غزل خوانی کرد ( به جون خودم بازم خودم :53::53::o:o:o:o) ارادتمند... امیر عباس.... بچه تهرانپارس!!:o:o :53::53: |
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به میخانه زدند |
نقل قول:
عالی بود امیر جان طبع شعرتون خوبه :53::53::53: نقل قول:
در کوی نيک نامی ما را گذر ندادند گر تو نمیپسندی تغيير کن قضا را |
ای خوشا دولت آن مست که در پای حریف
سرو دستار نداند که کدام اندازد |
داشتم دلقی و صد عيب مرا میپوشيد خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند |
در کارخانه ای که ره عقل و فضل نیست
فهم ضعیف رای فضولی چرا کند |
دلبرا بنده نوازیت که تموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم |
ميخواره و سرگشته و رنديم و نظرباز وان کس که چو ما نيست در اين شهر کدام است |
تا دل هرزه گرد من رفت بچمین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند |
دوستان عيب نظربازی حافظ مکنيد که من او را ز محبان شما میبينم |
مرا با شمع نسبت نیست در سوز
که او شب سوزدو من در شب و روز |
زعقل انديشه ها زايد که مردم را بفرسايد اگر آسودگی خواهی برو مجنون شو ای عاقل |
***مشاعره سنتی***
نقل قول:
لبالب کن کنون جام می ام را فی البداهه و تقدیمی به مناسبت سوز و سوگ و ماتم عاشورا:2: |
نقل قول:
ماشاء الله امیرجان تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر سرهای سروران همه بر نیزهها ببین آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام یک نیزهاش ز دوش مخالف جدا ببین |
***مشاعره سنتی***
نقل قول:
و جدا باریک الله و احسنت :41::41::41::41: اینم جواب فی البداهه شعر زیبای شما دوست گرامی و بسیار بسیار عزیزم;) تقدیمی از امیر عباس:o: :53::53: |
قربونت برم امیر جان آقایی عالی بود کم آوردم :53::53::53: :41::41::41: نی حدیث راهِ پـُـر خون میكند قصه های عشق مجنون میكند |
نقل قول:
شکوه از این چرخ گردون میکند:2: |
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست |
***مشاعره سنتی***
نقل قول:
کم آوردن مال رقابته... اینجا که فقط رفاقته[IMG]****************************/281.gif[/IMG] [IMG]****************************/281.gif[/IMG] اگرم کسی باشه که یه وقت کم بیاره...[IMG]****************************/103.gif[/IMG] مطمئن باش منم[IMG]****************************/282.gif[/IMG] دود نی افلاک جادو میکند نقل قول:
احسنت و آفرین سنبل جان:53::53: خدائی شاعر خیلی خوبی هستین:53::53::53::53: دور گردید از حسین آن خواهرش نقل قول:
تا نهایت این فروم هنوز ره مانده تا سحراینم سی تو کاکا جان..;) هدیه بگیر تی بلا می سر قووربان:53::53::53: |
جواب سنبل خانم تقدیمی حقیر به بانو زینب سلام الله علیها :2::2::2: دامنت شد رشک دامان ملائک نازنین چون شدی غمخوار و همراه یتیمان حسین برای امیر جان جواب مشاعره: تا ببینم در میان جمع خوبان روی تو کله پا تا این فروم افتان و خیزان آمدم :53::53::53: |
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند |
***مشاعره سنتی***
نقل قول:
مخصوصا خدمت ده روز مشاعره نچشیده گان و در حسرت یک تعامل ادبی ماندگان .:confused: خلاصه ما دیروز اینقدر ذوق کردیم فروم دوباره باز شد یادمون رفت بیایم مشاعره...:o و جناب کلانتر زحمت راه اندازی مجدد رو تقبل کردند و سنبل جان نیز هم.:53::53: ماهم پیرو خط شما...:65::65: اینم ادامه شعر زینب شما جناب کلانتر عزیز. دشــــتها، دریــاهـــا، جملگـــی مفــــتون تـوو سپاس از پاسخ شما: من چه گویم وصف را، چون شعله ایمان توئی نقل قول:
من از غزل زندگی، مکرر ترانه می خوانم |
مرا مي بيني و هر دم زيادت مي کني دردم
تو را مي بينم و ميلم زيادت مي شود هر دم |
نقل قول:
این رو من نفهمیدم چطوری شد ؟ کاک وحید این شعرو من دوس دارم یه بار دیگه هم اینجا نوشته بودمش منتهی تو از شهرام ناظری شنیدیش من از استاد ;) من چشم از او چگونه توانم نگاه داشتکاول نظر به دیدن او دیده ور شدم |
البته کاک کوروش منم از يه استاد شنيدمش!
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست که راحت دل رنجور بی قرار من است |
تا بو که یابم آگهی در سایه سر و سهی
گلبانگ عشق از هر طرف بر خوشمرامی میزنم |
مائيم و می و مطرب و اين کنج خراب جان و دل و جام و جامه در رهن شراب |
بسا مانم نمی پرسی نمی دانم چه سر داری
به درمانم نمی کشی نمی دانی مگر در دم |
مرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد
که نهادست به هر مجلس وعظی دامی |
یار بیگانه مشو تا نبری از خوشم
غم اغیار مخور تا نکنی نا شادم :65: |
یکی از قشنگترین اشعار جناب سعدی
هر دو مصرع اول ابیاتم با ب شروع میشه با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود بازم استاد شجریان اینو میخونه اونم عالی |
ای بابا دیر رسیدم داشتم شعر جناب کلانترو جواب میدادم که شماها جواب دادید
البته بهنام جان اون شعرت با "ز" شروع میشه مصرع بعدیش با "ب" ز سامانم نمیپرسی به درمانم نمیکوشی البته من قبلا زده بودمش حالا جواب شعر آخر بازم از سعدی بازم از استاد من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود ========================= محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود ========================== من اختیار خود را تسلیم عشق کردم همچون زمام اشتر در دست ساربانان ============================ |
اکنون ساعت 08:48 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)