ندا رسید به جانها که چند میپایید
به سوی خانه اصلی خویش بازآیید ر |
روزگاريست که سودای بتان دين من است غم اين کار نشاط دل غمگين من است //// ث |
ثبت است به کار روزگارم
بر دیده وظیفه ی تو دارم // ... |
ميان دو تن آتش افروختن نه عقل ست و خود در ميان سوختن //// ف |
فراغتی دهدم عشق تو ز خویشاوند
از آنک عشق تو بنیاد عافیت برکند ز |
زان يار دلنوازم شکريست با شکايت گر نکته دان عشقی بشنو تو اين حکايت //// ل |
لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد
ما را چه جرم اگر کرمش با شما نکرد ب |
بنمای رخ که خلقی واله شوند و حيران بگشای لب که فرياد از مرد و زن برآيد //// ذ |
ذکر رخ و زلف تو دلم را
وردیست که صبح وشام دارد ی |
يكدم كه دوست فتنه خفته است زينهار بيدار باش تا نرود عمر بر فسوس //// ح |
اکنون ساعت 11:29 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)