یک قطره آب بود با دریا شد
یک ذره خاک با زمین یکتا شد |
در عاشقی گریز نباشد ز ساز و سوز استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم {پپوله} |
مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد |
دهان تنگِ شیرینش مگر ملک سلیمان است
که نقش خاتم لعلـش جهان زیر نگین دارد |
دی گفت طبیب از سر حسرت چو مروارید
هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت |
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
که دست دادش و یاری ناتوانی داد |
دارم ز بی همدمی , فریاد من رنگ سکوت
رازها در سینه دارم , آشنای راز نیست! |
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیچ کس را من نپسندم که به جای تو بود |
دل دادمش بمژده وخجلت همی برم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست |
تا که در دیدهی من کون و مکان آینه گشت
هم در آن آینه آن آینه رو میبینم او صفیری که ز خاموشی شب میشنوم و آن هیاهو که سحر بر سر کو میبینم |
اکنون ساعت 04:07 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)