تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین کس واقف ما نیست که بر دیده چه ها رفت |
تو شادی کن ز شمس الدین تبریزی و از عشقش که از عشقش صفا یابی و از لطفش حمایتها |
آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمانها |
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد |
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم نقشی بیاد خطّ تو بر آب میزدم {پپوله} |
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم |
من و شمع صبحگاهی سزد از به هم بگرییم
که بسوختیم و از ما بت ما فراق دارد |
در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش |
شاهد سرمدی تویی وین دل سالخورد من
عشق هزار ساله را بر تو گواه می کند |
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند |
اکنون ساعت 12:49 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)