یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بودو نگریست چون روز وصال آمد اورا بستم گفتم نگریستی نباید نگریست |
ایول حاجی شعرت جالب بود .... نشنیده بودم... کوروش اینقدر جناس دوست داره که نگو !
یه شعر خیلی خوب بازم هم از سعدی بزرگ که دو بزرگ دیگه زمانی اونو خیلی خوب با رشته ی موسیقی پیوند زدند شجریان و لطفی : مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغام تو مستریح و به افسوس میرود ایام (بعضی نسخه ها فارغی که قشنگتره رو گفتند) شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم چگونه شب به سحر میبرند و روز به شام ببردی از دل من مهر هر کجا صنمیست مرا که قبله گرفتم چه کار با اصنام به کام دل نفسی با تو التماس منست بسا نفس که فرورفت و برنیامد کام |
شبي ياد دارم كه چشمم نخفت
شنيدم كه پروانه با شمع گفت |
پروانه را ز شمع بود سوز دل ولي
بي شمع عارض تو دلم را بود گداز |
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند |
بی نیاز از خلق از دست دعای خود شدم
حاصل عالم ازین یک کف زمین برداشتم |
روزه يک سو شدم و عيد آمد و دلها برخاست
مي ز خمخانه به جوش آمد و مي بايد خواست |
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی نرود از یادت |
ساقیا صبح است می از شیشه در پیمانه کن
حشر خواب آلودگان از نعرهی مستانه کن |
صبح امید که شد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد |
اکنون ساعت 05:10 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)