پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره با حروف انتخابی (http://p30city.net/showthread.php?t=3982)

مهسا69 12-27-2009 02:47 PM

گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه
که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم
چ

مجتب 12-27-2009 03:09 PM

چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه
تشخیص کرده‌ایم و مداوا مقرر است


ل

مهسا69 12-27-2009 03:13 PM

لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست
بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد
پ

مجتب 12-27-2009 03:18 PM

پنجه با ساعد سیمین که نیندازی به
با توانای معربد نکنی بازی به


ف

مهسا69 12-27-2009 03:24 PM

فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
ش

مجتب 12-27-2009 03:29 PM

شهسوار من که مه آیینه دار روی اوست
تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکب است

ق

Afshin_m05 12-27-2009 05:44 PM

قندیل مه‌آویزه‌ی محراب برآمد
دریای فلک دیدم و بس گوهر انجم
یاد از توام ای گوهر نایاب برآمد
چون غنچه دل تنگ من آغشته به خون شد

ب

مهسا69 12-27-2009 07:00 PM

بوی بهبود ز اوضاع جهان می​شنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
و

مجتب 12-27-2009 07:28 PM

وه که دردانه‌ای چنین نازک
در شب تار سفتنم هوس است

س

Afshin_m05 12-27-2009 09:19 PM

سروی شدم به دولت آزادگی که سر
با کس فرو نیاورد این طبع سرکشم
دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان
لب میگزد چو غنچه‌ی خندان که خامشم

ج

constantine726 12-28-2009 08:45 AM

جز نـقـش تو در نـظر نیامد ما را
جز کوی تو رهـگذر نیامد ما را
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
حـقا کـه بـه چشم در نیامد ما را

ق

مجتب 12-28-2009 08:15 PM

قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست


ل

Afshin_m05 12-29-2009 12:12 AM

لب میگزد چو غنچه‌ی خندان که خامشم
هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب
ای آفتاب دلکش و ماه پری‌وشم
لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی


د

رزیتا 12-29-2009 12:36 AM

دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان
لب میگزد چو غنچه‌ی خندان که خامشم
ش

Afshin_m05 12-29-2009 12:59 AM

شمعی فروخت چهره که پروانه‌ی تو بود
عقلی درید پرده که دیوانه‌ی تو بود
خم فلک که چون مه و مهرش پیاله‌هاست


ت

رزیتا 12-29-2009 01:13 AM

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
گ

MAHDI 12-29-2009 05:52 AM

گر دست بجان داشتمی همچو تو بر ریش
نگذاشتمی تا بقیامت که بر آید
ل

constantine726 12-29-2009 07:54 AM

لابه بسيار نمودم که مرو سود نداشت

زانکه کار از نظر رحمت سلطان می‌رفت


ط

مجتب 12-29-2009 09:36 PM

طیره جلوه طوبی قد چون سرو تو شد
غیرت خلد برین ساحت بستان تو باد


ق

Afshin_m05 12-29-2009 09:38 PM

قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست
لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردنست
غفلت کائنات را جنبش سایه‌ها همه


ل

رزیتا 12-29-2009 09:41 PM

لب می گزد چو غنچه‌ خندان که خامشم
هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب

ه

مجتب 12-29-2009 09:44 PM

هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد

ظ

رزیتا 12-29-2009 09:49 PM

ظالمان بيداد كردند زين شب...
من كجا و تو كجا؟ از اين غم
ع

Afshin_m05 12-29-2009 09:51 PM

عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد
خورشید روی من چون رخساره برفروزد
رخ برفروختن را خورشید رو ندارد
سوزن ز تیر مژگان وز تار زلف نخ کن


آ



رزیتا 12-29-2009 09:53 PM

از بازگشت شاه در این طرفه منزل است
آهنگ خصم او به سراپرده عدم
س

مجتب 12-29-2009 09:56 PM

ساقیا یک جرعه‌ای زان آب آتشگون که من
در میان پختگان عشق او خامم هنوز


ز

Afshin_m05 12-29-2009 09:57 PM

رزی جان آ با کلاه بو داااااا:d

سرو آزادم و سر بر فلک افراشته‌ام
بی ثمر بین که ثمردارد از این بی ثمری
شهریارا بجز آن مه که بری گشته ز من
پری اینگونه ندیدیم ز دیوانه بری

ف

Afshin_m05 12-29-2009 09:58 PM

زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا میکنی
امروز ما بیچارگان امید فردائیش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا میکنی
ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن


ف

مجتب 12-29-2009 10:01 PM

فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز

ج

رزیتا 12-29-2009 10:02 PM

ببخشید
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
ک

رزیتا 12-29-2009 10:04 PM

جای آن است که خون موج زنده درد دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش
ک

مجتب 12-29-2009 10:04 PM

کمال دلبری و حسن در نظربازیست
به شیوه نظر از نادران دوران باش

د

Afshin_m05 12-29-2009 10:05 PM

کشته‌ی چاه غمت را نفسی هست هنوز
حذر ای آینه در معرض آه آمده‌ای
از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا
خاکپای تو شوم کاین همه راه آمده‌ای



ت

Afshin_m05 12-29-2009 10:06 PM

در حسرت تو میرم و دانم تو بی‌وفا
روزی وفا کنی که نیاید به کار من
از چشم خود سیاه دلی وام میکنی
خواهی مگر گرو بری از روزگار من


ت

مجتب 12-29-2009 10:09 PM

تو خفته‌ای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله از این ره که نیست پایانش


ب

رزیتا 12-29-2009 10:09 PM

تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش
خ

رزیتا 12-29-2009 10:10 PM

به منت دگران خو مکن که در دو جهان
رضای ایزد و انعام پادشاهت بس
خ

مجتب 12-29-2009 10:11 PM

خیال حوصله بحر می‌پزد هیهات
چه‌هاست در سر این قطره محال اندیش


ه

Afshin_m05 12-29-2009 10:13 PM

هر کس آزار من زار پسندید ولی
نپسندید دل زار من آزار کسی
آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی


ص

مجتب 12-29-2009 10:18 PM

صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می‌خورد
پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف

ن


اکنون ساعت 09:30 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)