ای کاش که بخت سازگاری کردی
با جور زمانه یار یاری کردی |
ما را به دعا كاش فراموش نسازند
رندان سحر خيز كه صاحب نظرانند |
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ میزیبد لب لعل شکرخا را |
بر در یار من سحر مست و خراب میروم
جام طرب کشیدهام، زآن به شتاب میروم ساغری از می لبش دوش سؤال کردهام وقت سحر به کوی او بهر جواب میروم |
ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک فشان
چند و چند از غم ایام جگرخون باشی |
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد |
همیشه تن آباد با تاج و تخت
ز درد و غم آزاد و پیروز بخت |
چو کردی حلقه در گوشم، مکن آزاد و مفروشم
مکن جانا فراموشم، ز من یاد آر، دستم گیر |
همه امروز چنانیم که سر از پای ندانیم
همه تا حلق درآییم و در این حلقه نشست او |
امروز مرا در دل جز یار نمیگنجد
وز یار چنان پر شد کاغیار نمیگنجد در چشم پر آب من جز دوست نمیآید در جان خراب من جز یار نمیگنجد |
اکنون ساعت 12:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)