shokofe |
04-18-2012 10:03 AM |
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رزیتا
(پست 259413)
مرسی شکوفه جون، عده ای قصد دارن با توصیه به رژیم و این حرفا شیرینی رو هاپولی کنن:21: میدونم حریفمون نمیشن{شیت شدن}:d ولی کار از محکم کاری عیب نمیکنه:p
لنگه جان ما، لنگه ش تو دنیا پیدا نمیشه:53::53:
ما همشو نمیخوریم، نگه میداریم برا روز مبادا:21:
|
بله این حرفا همه توطئه هست که ما شیرینی نخوریم :d
و همچنین لنگه جان ما:53:
آی گفتی ما کلا" آینده نگریم و برای روز مبادا خیلی کارا میکنیم;)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رزیتا
(پست 259413)
یادمه پگاه که کلاس اول ابتدایی بود زنگ دیکته میرفتم پشت پنجره کلاسشون منم دیکته می نوشتم، زنگ تفریح دوباره همونو برای بچه طفل معصوم دیکته می گفتم که مبادا یه واو جا گذاشته باشه و نمرش از 20 کمتر بشه و دفتر دیکته ش خطشه دار بشه، از بس به بچه استرس وارد کرده بودم که خودش همیشه تند از کلاس میومد بیرون میگفت مامان بدو تا زنگ کلاسو نزدن برام دیکته بگو
واقعا مثلا اگه 19 میشد چی میشد مگه؟!!! عمه هاش اگه دفتر دیکتشو با یه نمره کمتر میدیدن چی میشد مگه؟
|
واقعا" این کارو میکردی؟:eek:
بیچاره پگاه
من با پارسا خیلی کار میکردم ولی اصلا" به نمره اهمیت نمیدادم برای همین هم خودش براش دیگه مهم نبود که حتما" بیست بگیره
مثلا" تا 18 هم میگرفت هیچی نمیگفتم
ی بار ی دیکته خیلی سخت داشتن و معلمشون به هیچ کس نمره نداد
منم برای این که بترسونمش گفتم این یعنی صفر باید بیشتر درس بخونی
اونوقت دیدم داره به برادرم میگه دایی رضا 16 بده؟ اونم گفت آره ولی ی بار عیب نداره
بعد پارسا گفت برو بابا من که صفر هم شدم هیچ عیبی هم نداره :d:d
برادرم گفت بابا اینو چطور بار آوردی؟
منم از اون وقت تصمیم گرفتم ی کم بیشتر به نمره اهمیت بدم ;)
|