یا رب آن شاه وش ماه رخ زهره جبین در یکتای که و گوهر یکدانه ی کیست؟ |
تاریخ این حکایت گر از تو باز پرسند سر جمله اش فرو خوان از میوه بهشتی |
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه ی لیلی نشست |
تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون
کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد |
دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمی ارزد بمی بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد |
دریاب که ایام گل و صبح جوانی
چون برق کند جلوه و چون باد گریزد |
در خم زلف تو آویخت دل از چاه ز نخ آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد |
دلـنشان شد سخنم تا تـو قبولش کردی
آری آری سخـن ِعـشــق نشـانی دارد |
دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست وز آن خط چون سلسله دامی نفرستاد |
یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی
کز غمش عجیب بینم حال پیر کنعانی |
اکنون ساعت 10:06 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)