بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد
مگر دلالت این دولتش صبا بکند م |
مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
بسی پادشايی کنم در گدايی //// ن |
ندا برداشته دارنده بار
که هر صف زير خود بينند زنهار ع |
عطارد مشتري بايد متاع آسماني را مهمي مريخ چشم ارزد چراغ آن جهاني را //// غ |
غم جهان مخور و پند من مبر از ياد
که اين لطيفه عشقم ز ره روي يادست ژ |
ژاله بر برگ سمن همچون عرق بر روي او
لاله در صحن چمن مانند آن رخسار نيست //// و |
وگر مرد لهوست و بازي و لاغ
قوي تر شود ديوش اندر دماغ س |
سر خم را گشاد ساقي و گفت الصلا هر كسي كه عاشق ماست |
تا کي از پرز کسان روزي خوري همچون چراغ
شمعوار از خود غذا ميخور، ز خوان کس مخور س |
سنگ از خورشيد شد ياقوت و لعل چشم از خورشيد شد بيناي چرخ ///// ج |
اکنون ساعت 01:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)