جبرئيلي را بر استن بستهاي
پر و بالش را به صد جا خستهاي ///م |
مريد طاعت بيگانگان مشو حافظ
ولی معاشر رندان پارسا میباش //// ط |
طعمهي گرگيم و آن يار نه
هيزم ناريم و آن عار نه ن |
ندارد رنگ آن عالم و ليك از تابه ديده چو نور از جان رنگ آميز اين سرخ و كبود آمد //// ه |
همي گفت و هر لحظه سيلاب درد
فرو ميدويدش به رخسار زرد ج |
جان ما همچون جهان بد جام جان چون آفتاب از شراب جان جهان تا گردن اندر نور بود //// ب |
به خلق و لطف توان کرد صيد اهل نظر
به بند و دام نگيرند مرغ دانا را /////ض |
ضرب دف و کف و نعرهي مرد و زن
کرد پنهان نعرهي آن نعرهزن //// ط |
طي کن حديث دور زمان جام مي بيار
تا باغ روح را دهم آبي ز م وي ف |
فرصت شمار صحبت کز اين دوراهه منزل
چون بگذريم ديگر نتوان به هم رسيدن //// ث |
اکنون ساعت 01:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)