نگویم یار را شادی که از شادی گذشتست او
مرا از فرط عشق او ز شادی عار میآید |
گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا
شادی همه لطیفه گویان صلوات |
یکی لطیفه ز من بشنو ای که در آفاق
سفر کنی و لطایف ز بحر و کان آری |
به سوی روضهٔ رضوان سفر کرد
خدا راضی ز افعال و صفاتش |
بتان بهشتند گویی درست
به گلنارشان روی رضوان بشست |
ز شاهراه سعادت به باغ رضوان رفت
وزیر کامل ابونصر خواجه فتح الله |
این عقل که در ره سعادت پوید
روزی صد بار خود ترا میگوید |
شد عرصهٔ زمین چو بساط ارم جوان
از پرتو سعادت شاه جهان ستان |
این کهنه جهان بکس نماند باقی
رفتند و رویم دیگر آیند و رون |
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا |
اکنون ساعت 10:41 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)