گر مسلماني رفيقا دير و زنارت کجاست
شهوت آتشگاه جانست و هوا زنار دل گ |
گر نظر کردم به روی ماه رخساری چه شد؟
ور شدم مست از شراب عشق یکباری چه شد؟ // ... |
قــــلم عشــق کـَـشم بـر ورق ِ دفـــتر خــویش
هان که در عشق من وحُسن تو گفتاری نیست ض |
ضامن شدم از بهر نجات همه کس بر من بنویس سیئات همه کس ن |
نگه دار آب و رنگِ خویش ای یاقوت پُرقیمت
که بی آبی و بی رنگی خلل در قیمت اندازد ب |
به بوی گل ز خواب بیخودی بیدار شد بلبل زهی خجلت که معشوقش کند بیدار عاشق را م |
مــن از بیگـانگـان دیگــر ننــالـم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد ل |
لاله شد پاک فروش از عرق شبنم و ما عرقی پاک نکردیم درین فصل بهار غنچه از پوست برون آمد و ما بیدردان جامهای چاک نکردیم درین فصل بهار ه |
هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باريست
سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش // ب |
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد از درد خود پرستی ز |
اکنون ساعت 04:21 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)