زلف دلدار چو زنار همي فرمايد
برو اي شيخ كه شد بر تن ما خرقه حرام ن |
نشان رخصت عيشت نويسد ارشه دل
طلب نماي ز دستور عقل هم امضا ن |
نزديك شد آن دم كه رقيب تو بگويد
دور از درت آن خسته رنجور نمانده است ح |
حریم عشق را درگاه بسی بالاتر از عقل است
کسی ان استان بوسد که جان در استین دارد // ع |
عالم و عابد و صوفي همه طفلان رهند
مرد اگر هست بجز عارف رباني نيست غ |
غبار غم برود حال خوش شود حافظ
تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار ج |
جدا شد يار شيرينت کنون تنها نشين اي شمع
که حکم آسمان اين است اگر سازي و گر سوزي م |
من از آن سياه دارم به غم تو روز روشن
كه تو ماهي و تعلق به شب سياه داري // ي |
یک صف میران و بلعمی بنشسته
یک صف حران و پیر صالح دهقان ق |
قدم دريغ مدار از جنازه حافظ
که گر چه غرق گناه است ميرود به بهشت گ |
اکنون ساعت 04:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)