در مقامی که که به یاد لب او می نوشند
سفله آن است که باشد خبر از خویشتنش |
شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست |
در مذهب ما باده حلالست ولیکن بی روی تو ای سرو گلاندام حرامست |
تو مرا در دردها بودی دوا
من نمی خواهم که باشی بینوا |
اي غايب از نظر به خدا مي سپارمت
جانم بسوختي و بدل دوست دارمت |
تو را من چشم در راهم شبا هنگام که می گیرد در شاخ تلاجن شاخه ها رنگ سیاهی |
یاران من ازکوچه و مهتاب سرودند
آن روز که از پنجره گفتن قدغن بود |
:41:
درپرده ی سوزوساز هم می خنديم با داغ درونگداز هم می خنديم چون لاله ی نوشکفته ای درباران از گريه پريم وباز هم می خنديم! |
هم خونم و هم شیرم هم طفلم و هم پیرم
هم چاکر و هم میرم هم اینم و هم آنم... |
مانند صبحی تازه بر دل می نشیند
در جان نهال روشنایی مینشاند |
اکنون ساعت 08:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)