پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

deltang 02-04-2010 09:50 AM

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید

گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

MAHDI 02-04-2010 10:07 AM

ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد

رزیتا 02-04-2010 01:48 PM

حافظا سر ز کله گوشه خورشید برآر
بختت از قرعه بدان ماه تمام اندازد

مجتب 02-04-2010 01:53 PM

حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا.
که چه زنار ز زیرش به دغا بگشایند

deltang 02-04-2010 02:01 PM

حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود

قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد

رزیتا 02-04-2010 03:06 PM

قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ
یارب چه گدا همت و بیگانه نهادیم

آريانا 02-04-2010 03:10 PM

غزلیات عراقی است سرود حافظ

که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد

رزیتا 02-04-2010 03:25 PM

حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست
با خاک آستانه این در بسر بریم

مجتب 02-04-2010 05:24 PM

عشق تو نهال حیرت آمد

وصل تو کمال حیرت آمد

Omid7 02-04-2010 06:19 PM

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

deltang 02-04-2010 06:21 PM

درخت تو گر بار دانش بگیرد

به زیر آوری چرخ نیلوفری را

Omid7 02-04-2010 07:07 PM

چرخ شنید ناله‌ام گفت منال سعدیا
کاه تو تیره می‌کند آینه جمال من

deltang 02-04-2010 07:36 PM

شبی یاد دارم که چشمم نخفت

شنیدم که پروانه با شمع گفت

Omid7 02-04-2010 07:52 PM

شمع اگر پروانه را سوزاند خیر از خود ندید
آه عاشق زود گیرد دامن معشوق را

deltang 02-04-2010 08:53 PM

سوزد آن شمع که پروانه شود همدم او

ما که پروانه نداریم چرا سوخته ایم

مجتب 02-04-2010 09:24 PM

سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند

همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند

deltang 02-04-2010 09:28 PM

قمری ریخته بالم به پناه که روم

تا به کی دست کشی ای سرو خرامان از من

Omid7 02-04-2010 11:34 PM

وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من

رزیتا 02-05-2010 01:08 AM

گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام
گفتا منش فرموده ام تا با تو طراری کند

Omid7 02-05-2010 09:15 AM

گفتم که نیاویزم با مار سر زلفت
بیچاره فروماندم پیش لب ضحاکت

رزیتا 02-05-2010 11:00 AM

چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان

ساقي 02-05-2010 05:34 PM

گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب

...

گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو
در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب

مجتب 02-05-2010 10:42 PM

لابه بسیار نمودم که مرو سود نداشت

زانکه کار از نظر رحمت سلطان می‌رفت

رزیتا 02-06-2010 01:44 AM

غربت آن است که بدانند کجایی و نگیرند خبرت
رحمت آن است که ندانند کجایی و بگیرند خبرت

Omid7 02-06-2010 02:47 PM

هر که را در خاک غربت پای در گل ماند ماند
گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را



نگو تورو خدا اميدجان _:2::20:

فرانک 02-06-2010 03:19 PM

صبر بر جور رغیبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست

deltang 02-06-2010 03:24 PM

گل اگر خشک شود ساقه اش میماند

دوست اگر دور شود خاطره اش میماند

Omid7 02-06-2010 03:37 PM

معذرت میخوام ساقی جان



دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را

مجتب 02-06-2010 05:51 PM

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است

چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

deltang 02-06-2010 05:53 PM

سوزد آن شمع که پروانه شود همدم او

ما که پروانه نداریم چرا سوخته ایم

مجتب 02-06-2010 05:57 PM

سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

deltang 02-06-2010 05:59 PM

شرح اين قصه مگر شمع برآرد به زبان

ور نه پروانه ندارد به سخن پروايی

رزیتا 02-06-2010 08:11 PM

سخن غیر مگو با من معشوقه پرست
کزوی و جام می ام نیست به کس پروایی

abadani 02-06-2010 08:16 PM

الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
پدر را باز پرس آخر کجا شد مهر فرزندی

رزیتا 02-06-2010 08:26 PM

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

Omid7 02-06-2010 08:56 PM

به لاله زار و گلستان نمی‌رود دل من
که یاد دوست گلستان و لاله زار منست

رزیتا 02-06-2010 09:03 PM

من ارچه حافظ شهرم جوی نمی ارزم
مگر تو از کرم خویش یار من باشی

Omid7 02-06-2010 09:08 PM

کهن شود همه کس را به روزگار ارادت
مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت

رزیتا 02-06-2010 09:16 PM

طریق عشق طریقی عجیب خطرناک است
نعوذ بالله اگر ره به مقصد نبری

Omid7 02-06-2010 09:22 PM

تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است


اکنون ساعت 10:17 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)