ز شرم حلقهٔ آن زلف حیرتی دارم
که ناف آهوی مشکین چرا نشد گرداب |
بروای زاهدخودبین که زچشم من وتو راز این پرده نهان است ونهان خواهدبود |
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی |
یادباد آن که خرابات نشین بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز کم است آن جا بود |
دوش لعلش عشوه ای میداد حافظ را ولی
من نه آنم کز وی این افسانه ها باور کنم |
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زآن رو سپرده اندبه مستی زمام ما |
آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشتست و اگر باده مست |
تا بود نسخه عطری دل سودا زده را
از خط غالیه سای تو سوادی طلبیم |
میل من سوی وصال وقصداوسوی فراق ترک کام خودگرفتم تابرآیدکام دوست |
تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
که غنچه غرق غرق گشت و گل به جوش آمد |
اکنون ساعت 12:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)