احوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشان
کردم سوال صبحدم از پیر میفروش |
شراب خواستم و عمرم شرنگ ريخت به كام من
فريبكار دغل پيشه بهانه اش نشنيدن بود |
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید |
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما |
از آنرو هست یاران را صفاها با می لعلش
که غیر از راستی نقشی در آن جوهر نمیگیرد |
دلم جز مهر مهرویان طریقی بر نمی گیرد
ز هر در می دهم پندش ولکن بر نمی گیرد |
در کار خانه ای که ره عقل و فضل نیست
فهم ضعیف رای فضولی چرا کند |
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار کین کرامت سبب حشمت و تمکین منست |
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هرکه خاک در میخانه به رخساره نرفت |
تا آدمی به غربت در خاک خو کند
با هر پرنده ای،قفسی آفریده شد! |
اکنون ساعت 08:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)