جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را |
او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود
کام بستانم ز او یا داد بستاند ز من |
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را |
اگرت سلطنت فقر ببخشند ایدل
کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی |
یادبادآن که چوچشمت به عتابم می کشت معجز عیسویت در لب شکرخا بود |
در ازل دادست ما را ساقی لعل لبت
جرعه جامی که من مدهوش آن نامم هنوز |
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست |
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد وجود نازكت آزرده گزند مباد |
در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری |
يكي از عقل مي لافد يكي طامات مي بافد بيا اين داوريها را به پيش داور اندازيم |
اکنون ساعت 10:12 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)