رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن |
نامم از کارخانه عشاق محو باد
گر جز محبت تو بود شغل دیگرم |
من و شمع صبحگاهی سزد از به هم بگرییم
که بسوختیم و از ما بت ما فراق دارد |
دُردی كِش بلای توام یا محمدا
دیوانه ولای توام یا محمدا |
ای خوش آن شبها که با افسانه میلی داشتی
درد دل می گفتم و افسانه می پنداشتی |
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش |
شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت |
تازیان را غم احوال گران باران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم |
ما را نظر به خیرست از حسن ماه رویان
هر کو به شر کند میل او خود بشر نباشد |
دردیست غیر گفتن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را رها کن.... |
اکنون ساعت 06:59 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)