![]() |
کاش آسمان حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک او می کرد. |
ای پر کشیده سوی دیار فرشتگان چشم تو ،جز به عالم لا هوت، وا نبود بال و پری بزن به فضای جهان روح در این قفس ،برای تو، یک ذره جا نبود بی او ز ساز عشق، نوایی نمی رسد تا بود ساز عشق، چنین بی نوا نبود ,,, ,, , _:2: فریدون مشیری |
خاطرم نیست! تو از بارانی، یا که از نسل نسیم، هر چه هستی... گذرا نیست هوایت،بویت تو مرا یاد کنی یانکنی من به یادت هستم |
|
هيچ تنها و غريبي طاقت چشمات و نداره هر چي دريا رو زمينه قد چشمات نمي تونه ابر باروني بياره ||: وقتي دلگيري يو تنها غربت تمام دنيا از دريچه قشنگ چشم روشنت مي باره :||2 نمي تونم غريبه باشم توي آيينه چشمات تو بذار که من بسوزم مثل شمعي توي شبهات توي اين غروب دلگير جدايي توي غربتي که همرنگ چشات هميشه غبار اندوه روي گلبرگ لبات حرفي داري روي لبهات؛اگه آه سينه سوزه اگه حرفي از غريبيت اگر گرماي تموزه تو بگو به اين شکسته قصه هاي بي کسيت و اضطراب و نگرانيت حرفهاي دلواپسيت و نمي تونم غريبه باشم توي آيينه چشمات تو بذار که من بسوزم مثل شمعي توي شبهات نمي تونم تمي تونم نمي تونم نمي تونم |
هروقت از کسی جدا شدی بهش بگو برای همیشه خداحافظ هرچند با این کار قلب او را میشکنی و او را نارحت میکنی ولی از انتظارنجاتش میدهی.! |
مسافر خسته ی من سفر بخیر برای جاده های سوت وکور سفر بخیر تو رفته ای به عمق حادثه به راه دور و بی عبور ز خلوت نگاه یک صبور و مانده ام چگونه با فراق دوریت سپر کنم چه خاک را به سر کنم وجود تو بهانه بود برای زندگی ناب و اشک خودسرانه بود برای لحظه های شاد نمی شود تو را ز یاد برد فدای اشکهای وقت رفتنت و بغض نا گسسته ات صداقت وجود تو برای من نشانه ایست برای من نشانه ی ستاره ایست که در کمان ابروان تو نشسته است فدای اشکهای بی بها فدای اشکهای بی بهای بی صدا که در کمین ره نشسته اند مرا ببخش برای هر چه کرده ام برای نا سپاسی ام تو را بهانه میکنم برای زندگانی ام برای مهربانی ام از آن زمان که رفته ای اشکهای ماست که میرود نمیشود تو رازیاد برد نمیشود وجود مهربان تو ز یاد برد نمیشود نگاه صادقانه ات به زندگی و جای خالیت ز یاد برد دلم مثال آتش است و جان من مثال یخ عزیزکم سفر بخیر سلامتت برای من سعادت است به هر کجا که رفته ای سفر بخیر من از عبور جاده های انتظار گذشته ام به افتخار تو را به مهربان مهربان سپرده ام تو را به خالق زمان سپرده ام تو را به حق سپرده ام سفر بخیر سفر بخیر :53: |
به دادم برس ای اشک از گوگوش به دادم برس اي اشك دلم خيلي گرفته نگو از دوري كي نپرس از چي گرفته منو دريغ يك خوب به ويروني كشونده عزيزمه تا وقتي نفس تو سينه مونده تو اين تنهايي تلخ منو يك عالمه ياد نشسته روبرويم كسي كه رفته برباد ............................ چه درديه خدايا نخواستن اما رفتن براي اون كه سايه ست هميشه رو سر من كسي كه وقت رفتن دوباره عاشقم كرد منو آباد کرد و خودش ویرون شد از درد .............................. به دادم برس اي اشك دلم خيلي گرفته نگو از دوري كي نپرس از چي گرفته |
دلم برات تنگ شده جونم ميخوام ببينمت نميتونم بين ما ديوارهاي سنگي فاصله يک عمر ميدونم بغض ترانمو شکستم ميخوام بگم عاشقت هستم توعينناباوري يک شب خالي گذاشتي هر دو دستم تو بودي تمام هستي و مستي و راستي وتمام قصه من تو بودي سنگ صبورم و نگاه دورم و لبهاي بسته ي من نيمه شب ازخوابم پاميشم نيستي پيشم نيستي پيشم بازديوونه ميشم دوريه تو تيشه زد بهريشم نيستي پيشم بي صدا از من خالي ميشم همصدا با بي بالي ميشم گونه هامخيس از شبنم غم نيستي پيشم تو بودي تمام هستي و مستي و راستي و تمام قصهمن تو بودي سنگ صبورم و نگاه دورم و لبهاي بسته ي من |
|
اکنون ساعت 12:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)