سلامممممممممممم باغبون گلهای بهشتی
بقول جیگیلی کوجاییی

:21::21::21: عین واقعیت را گفتم :d

سلام حاج سهراب
خودت خوبی؟
خبری از مهدی شیرازی داری ؟

سلام دختر عمه
چی شده دلت گرفته؟ به هرحال هر مسئله ای که پیش می آید ناراحتی یا شادی داره حالا حدش بسته به اهمیت موضوع کم یا زیاده ولی اینکه همون خوشحالی یا ناراحتی را هی تو ذهن مرور کنی آسیب پذیره
محتاجیم به دعا

سلام بر افسانه خانوم
یاد بگیرید دیگه :d
سپاس

نه اسمها رو که من نمیزنم پشت شیشه :d مدیر بخش ترنم خانوم اینکار رو انجام میده :d من فقط احوال پرسی میکنم.
بندگان خدا کار دارند مشغولند نتونستند بیان اینجا حالا باید اسمشون رو هم بزنیم پشت شیشه، خیلی سختگیرانه هستش :21::21: ( همه چیز رو انداختم گردن بانوی لب تاپ دار :d:d)

خو یکی اسم منو بزنه پشت شیشه ;)


روز مادر رو به تمام مادرای از عطر گل بهتر پی سی تبریک میگم، امیدوارم همیشه سرزنده باشید :)

دارم آیینه وفا بانو مرضیه گوش میدم !

حرف زیاد دارم، کلی خاطره دارم، رفتم تهران نمایشگاه، متوجه شدم یه بیمارستان تو تهرانه به اسم مهرگان، یه کوچه بالاتر از کوچه خونه دوستم اینا که اونجا رفته بودیم اسمش کوچه مهرگان بود، یه انتشارات اومده بود نمایشگاه به نام: مهرگان قلم
خلاصه معروف شدم !

آره آقا حرف زیاده، ولی درس زیادتره :)

مخلص همگی :)

سلام البته :d

ممنون افسانه خانوم گل :)

چه جالب! عجب اسمی پدرم واسم انتخاب کرده ها :) ;)
خو اسم بچه هاتون رو میذاشتید مهرگان !

یه چیزی یادم اومد ! به کسی نگیدا ! والا میشه سوژه همه همیشه میگنش !
بابابزرگم میگه: روله، اینا نذاشتن مه اسم تونه بذارم، گفتم مگه میخواستی اسمم رو چی بذاری؟
میدونید چی گفت؟
گفت کوکب !

ای خدا اگه اسمم کوکب بود چیکار میکرم !
میشدم کوکب خانوم، زن پاکیزه ! :21::24: مادر عباس:21:

لاو یو دَدی :)

کوکب که خیلی خوبه مهرگان گیان

قرار بوده اگه من پسر بشم اسممو بزارن مرتضی:rolleyes:
البته الانم گاهی شوهر خواهرم منو آقا مرتضی صدا میزنه:24:

آقا کوکب کجاش خوبه ! الان اگه اسمم کوکب بود، تو دانشگاه میشدم فیکه ! میگفتن او دختره اسمش کوکبه :24: میشدم پته خنه ! ی دس ایکی و اویکی !

حالا خیلی ها هستن که قرار بوده اسماشون یه چیز دیگه باشه، شنیدنشون خیلی جالبه :)

روژینا اسم بسیار زیباییه، تبریک میگم بابت سلیقه تون :)
اصولا همه ی اسما قشنگن :) چه بهتر که توش حرف از روز و روشنایی و خورشید و انرژی باشه :) من که خودم خیلی خوشم میاد اینطوری !

خاطره تون بسیار بامزه بود :21:
فکر میکنم یه سال بعد از من آخرین نسلی بودن که کتاب ها بخوانیم و بنویسیم نشده بودن، من و خواهرم کوکب خانوم رو به یاد داریم . . .

راستی ما هم اگه با فامیلامون جمع بشیم دور هم وقتی جایی رو ترک کنیم، اونجا سکوت مطلق میشه ! خیلی خوبه این لحظه های با هم بودن :)

سلام بر همگی :53:
خوبید خوشین ؟ چرا کم پیدا شدین ؟

من که نتم افتضاحه زغالی زغالی دو روزه فقط تونستم دو پست بزارم
البته اگه این هم به مقصد برسه چون چندمین باره که نوشتمش
دیگه نشد نقل قول بگیرم _:2:

آقا مهدی و صبا ممنون از لطفتون خودم هم نمی دونستم که شرایط فامیلی رو دارم سپاسگزارم:53::53:

صبا عزیزم غمگین نبینمت شاد باشی گلم {پپوله}

مهرگان عزیزم خوشحالم که بهت خیلی خوش گذشته حتما بیا تعریف کن
اسمت برازنده خودته عزیزم اونا میدانی از رو اسم تو برا خودشان اسم گذاشتن
خو مهرگان اگه اسمت میذاشتن کبری چه ؟ اونوقت باید هی تصمیم میگرفتی :d

منم چون ته تغاری و تکدانه دختر بودم خیلی اسم برام در نظر داشتن ;)

خاله رزی میگم چه مرتضی و رزیتا بهم میان ایشالا زنده باشی خاله جونم :53:

خاله افسانه ایشالا همیشه خوش باشی خیلی خاطره تعریف کردنت رو دوس دارم {پپوله}

آوش سلام خوش امدی :)

جای همه بدون استثناء خالیه _:2: