نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیمه شب دوش به بالین من آمد و بنشست |
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها |
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم |
اي دل ار سيل فنا بنياد هستي بر كند |
راز ایــن داغ نـه در سـجـده ی طـولانـی مــاسـت
بوسه ی اوست كه چون مهر به پیشانی ماست |
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
پروانه مراد رسيد ای محب خموش |
شمشير کشيدي و بخونم ننشاندي
افسوس که آغاز تو انجام ندارد |
دوست میدارمت آن قدر که تشبادی وحش
دوست دارد که آغوش کشد صحرا را |
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن |
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این |
اکنون ساعت 12:05 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)