پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

Omid7 03-08-2010 06:41 PM

دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بینم
دلی بی غم کجا جویم که در عالم نمی‌بینم

مجتب 03-08-2010 07:08 PM

من از بیگانگان دیگر ننالم

که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

Omid7 03-08-2010 07:16 PM

دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمی‌آید
دمم با جان برآید چون که یک همدم نمی‌بینم

Setare 03-08-2010 08:41 PM

می خور به شعر بنده که زیبی دگر دهد
جام مرصع تو بدین در شاهوار...

ساقي 03-08-2010 09:43 PM

رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما


سعدی

رزیتا 03-08-2010 10:37 PM

این همه عکس می و نقش نگارین که نمود
یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد

مجتب 03-08-2010 10:45 PM

دیده بخت به افسانه او شد در خواب

کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم

رزیتا 03-09-2010 01:31 AM

منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
از نی کلک همه قند و شکر می بازم

Omid7 03-09-2010 08:43 AM

مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی‌بینم

raha_10 03-09-2010 08:49 AM

میرفت خیال تو زچشم من و می گفت
هیهات از این گوشه که معمور نماندهست


اکنون ساعت 06:46 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)