به اميد آنكه شايد برسد به خاك پايت
چه پيام ها سپردم همه سوز دل صبا را |
با آن وجود و آن عظمت زیر خاک رفت
در نصف ماه ذیقعد از عرصهٔ وجود تا کس امید جود ندارد دگر ز کس آمد حروف سال وفاتش امید جود |
زین سان که وجود توست ای صورت روحانی
شاید که وجود ما پیشت عدمی باشد |
آب چشمم که بر او منت خاک در توست
زیر صد منت او خاک دری نیست که نیست از وجودم قدری نام و نشان هست که هست ور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیست |
مگر نسیم سحر بوی یار من دارد
که راحت دل امیدوار من دارد نشان راه سلامت ز من مپرس که عشق زمام خاطر بیاختیار من دارد |
شمهای از داستان عشق شورانگیز ماست
این حکایتها که از فرهاد و شیرین کردهاند هیچ مژگان دراز و عشوهٔ جادو نکرد آنچه آن زلف دراز و خال مشکین کردهاند |
اي كه با سلسله زلف دراز آمده اي
فرصتت باد كه ديوانه نواز آمده اي ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت چون به پرسیدن ارباب نیاز آمدهای |
ساقیا دیوانهای چون من کجا دربر کشد
دختر رز را که نقد عقل کابین کردهاند خاکیان بیبهرهاند از جرعهٔ کاس الکرام این تطاول بین که با عشاق مسکین کردهاند |
ساقيا آمدن عيد مبارك بادت
وان "مواعید" که کردی مرواد از یادت در شگفتم که درین مدتِ ایام فراق برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت |
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست حافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساز زان که درمانی ندارد درد بیآرام دوست |
اکنون ساعت 04:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)