پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   تالارهای آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=192)
-   -   پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل (http://p30city.net/showthread.php?t=3619)

مهبا 08-08-2011 11:27 PM

سلام بر همگی:53:

امیدوارم که همه تون حالتون خوبه خوب باشه و نماز و روزه هانون قبول باشه{پپوله}

و به قول شکوفه جون روزه شما رو نگرفته باشه:d

مینایی دیگه از این شکلک_:2: دل بکن من دوسش ندالم _:2:_:2:

اینطورری اون انرژی که قبلا ازت می گرفتم نمی گیرم میرم ازت شکایت میکنم
:d
که مینایی بهم انرژی کاذب داده و باعث اختلال در روح و روانم شده:d

غزل هم همه اش در حال رقصه و برا خودش کلی خوش میگذرونه {شیت شدن}

اونم به علت استفاده از این کلمات می برن زندان ولی میگیم

بندازنتون توی یک سلول تا با خیال راحت با هم حرف بزنینن تو از کویر بگو

و اون هم از دریا بگه من هم میام ملاقاتتون و از کوهستان میگم{جشن پتو}

ولی غزل بانو من هر بار میام اینجا و حرفای ترا می خونم تا چند روز تو رویام :)

sharareh1 08-09-2011 03:35 PM

سلام به همه خوبید
روزه هاتون قبول باشه البته به همراه نمازاتون ما که امسال زیاد دور و برمون ادم روزه نمیبینیم اله اعلم چرا;)
کسی نمیدونه ملت چرا ناراحتند از ساخت این ساعت در مکه؟؟؟؟

sharareh1 08-09-2011 03:36 PM

ساخت بزرگترين ساعت جهان بر فراز خانه كعبه در مكه، در حالي پايان يافت كه اشراف آن به همراه برج*هاي آسمان**خراش ماسوني بر حرم شريف از همان آغاز با اعتراضات زائران همراه بوده است.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر جهان به نقل از مونیتوریگ فارس،شبكه تلويوني بي*بي*سي عربي امروز يكشنبه از پايان عمليات ساخت و آغاز به كار رسمي بزرگترين ساعت جهان در مكه مكرمه همزمان با اجراي مراسم حج خبر داد.

http://www.jahannews.com/images/docs...00144330-3.jpg

اين ساعت كه از اين پس با ابعاد 43 در 33 متر، بزرگترين ساعت جهان به شمار مي*رود، در بالاي برجي قرار گرفته است كه به گفته بي*بي*سي با حدود 600متر ارتفاع پس از برج بزرگ «خليفه» دبي، دومين برج جهان محسوب مي*شود.


هر چند ساخت اين برج كه در كنار 6 برج ديگر مشرف بر مسجدالحرام از همان آغاز با اعتراضاتي مواجه بوده است و معترضان معتقد بودند كه ساخت اين آسمانخراش‏ها در اين مكان غير شرعي است؛ اما آنچه در اين ميان مسئله*ساز شده، ساعت بزرگ مكه است كه حرف و حديث*هاي بسياري در رابطه با آن مطرح است.

عده*اي معتقدند كه اساساً وجود چنين ساعتي در اين ارتفاع بلند و در چنين مكاني ابهت مسجدالحرام و حرم شريف را تحت تاثير قرار داده و بر اساس آموزه*هاي سنت نبوي غير شرعي است.

عده*اي ديگر نيز معتقد به شباهت آشكار اين ساعت به نمادهاي و بناهاي فراماسوني هستند. هر چند برخي كارشناسان نيز معتقد كه برج*هاي اطراف اين ساعت نيز آميخته با نمادهاي فراماسونري است.
گفته مي*شود اين 2 برج به نام*هاي «كار لرد فاستر» معمار و ماسون نامدار و «مجتمع بن لادن» موسوم هستند.


حجاج بيت*الله الحرام امسال براي اولين بار است كه اين ساعت بزرگ را برفراز خانه كعبه مشاهده مي*كنند. اين ساعت كه در سوئيس و آلمان ساخته شده، 5مرتبه در طول شبانه روز بر حسب زمان*هاي نمازهاي پنجگانه، نورپردازي مي*كند.


ساخت اين ساعت كه 6 برابر ساعت «بيگ بن» لندن، بزرگ*ترين و معروف*ترين ساعت جهان است، به خوبي يادآور ساختمان*ها و نمادهاي معماري انگليسي و غربي است و با بي*اعتنايي روحانيون وهابي سعودي همراه بوده است.

گفته مي*شود هزينه ساخت اين ساعت و برج آن كه به دستور «ملك عبدالله» پادشاه عربستان ساخته شده، بيش از 3 ميليارد دلار بوده است.

GolBarg 08-09-2011 08:59 PM

چشم مهبا جان.....
من دوست دارم به شما احساس خوبی بدم... :53::53:

GhaZaL.Mr 08-10-2011 09:32 PM

نقل قول:

دختره ............... :21: حقته بهت یه چیزی بگم
اخه نمیگی امر به معروف میاد میگیره..هی از رقصات واسه ما مینویسی :d
مینا چرا حرف در میاری آخه ! من کی گفتم رقص ! منظورم همون ورزش ! بود :d
توروخدا منو دست این برادرهای امنیت اجتماعی ندین که حسابم با کرام الکاتبینه :42:
نقل قول:

غزل هم همه اش در حال رقصه و برا خودش کلی خوش میگذرونه {شیت شدن}
من اگه به خودم روحیه ندم کی هوامو داشته باشه آخه مهباجون؟ یه دوست پسرم نداریم که ! :d
نقل قول:

اونم به علت استفاده از این کلمات می برن زندان
مهبا به خدا فقط با مرد رویاهام :d زیر بارون رخصیدم نه هیشکی
به جون خودم تخیلی بود
نذارییییییییین ببرنم
:42:
نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهبا (پست 221509)
ولی میگیم بندازنتون توی یک سلول تا با خیال راحت با هم حرف بزنینن تو از کویر بگو
و اون هم از دریا بگه من هم میام ملاقاتتون و از کوهستان میگم{جشن پتو}

واااااااای انفرادی دو نفره چه حالی بده ه ه ه ه ه ه ه {شیت شدن}
ببرینم پس .. زود ِ زود ! :d
نقل قول:

ولی غزل بانو من هر بار میام اینجا و حرفای ترا می خونم تا چند روز تو رویام :)
Wow ینی اینخد رویایی بودم و خبر نداشتم ؟ :d
الهی قفونت برم مهباجون ... نهایت آرزوی من یه لبخند هرچند کوچیک رو لب اوناییه که دوسشون دارم :53::53:

نقل قول:

ما که امسال زیاد دور و برمون ادم روزه نمیبینیم اله اعلم چرا;)
خوب اعتقادات هرکی خاص خودشه دیگه شراره جون
یکی اعتقاد داره و میگیره یکی م نه و نمی گیره :53::53:

مینا جیگیلی بیا یک بحث بیاغازیم .............. {داش مشتی}

GolBarg 08-11-2011 12:07 PM

خانمها و اقایون...
ادامه بحث کلوب یزد اینجا پیگیری میشه:d
عجب صاحب خونه ی هستم من.. :24:
یه چیز بگم ...کلا دوست دارم مهمونی که میرم 3 روز بیشتر نشه..مهمون هم 3 روز بیشتر خونمون نمونه :21:
زود خسته میشم...دوست دارم به کارام برسم..تنها باشم..
نمیدونم خوبه یا نه.... شما بگین چه جوری هستین....
مثلا یه مسافرت میرن یه ماه...وای من دوست ندارم...میخوام زود برگردم خونه
ارشد های سایت کم پیدان..اکوروش ..مینا خانم..شروین..ساقی ..و رزیتا و... نجمه و...
کجایین شما....
بار مسولیت گذاشتین روی دوش من :d
من الان لیدر شدم :d:d
غزل بیا اینم بحث:
مسافرت چه جوری میری
چند روز دوست داری اونجا باشی
با چه وسیله نقلیه ی بری
دوست داری جایی که میری اب و هواش چه جور باشه
میزبانش ...
و....
خودتون سوال اضافه کند و فیلد ها رو پر کنید ..خوبببب


shokofe 08-11-2011 02:14 PM

خوب این هم صابخونه از نوع مینا:d
من که عاشق مهمونم هم مهمونی رفتن و دوس دارم هم اومدنشونو
چون همیشه خونه بابام رفت و آمد بوده عادت کردم
اما همسرم متاسفانه زیاد اهل رفت و آمد نیست هم اون گیر افتاده از دست من هم من گیر افتادم از دست اون
البته بیشتر وقتا من برندم:21:
ولی گاهی هم از رفت و امد زیاد یه خورده خسته میشم و تنهایی رو هم دوس دارم
خوب بچه ها همه پیش به سوی شمال پی سی:65:
مینا جون زحمت دادیم ببخشیدا:p


علی. 08-11-2011 02:34 PM

سلام قهوه خانه سنتی دیزی سفالی مخواد وقتی داری تشیف میبری کرماشان سر راه ازهمون لاله جین همدان میتانی چنتایی بخری ، کاسه شم اگه پوست هندوانه یا همان شامی خودمان نباشه بهتره گیانه کم، یه پیاز و یه تونگ دوغ لیلی هم بزنی به تنگش ، قول میدم مشتری فرصت سرخواراندن بشت نده عزیزه کم. :cool:

مهدی 08-11-2011 02:51 PM

هی روزگار هی روزگار ما رو از خونشون انداختن بیرون بعضی ها مرافه
اکشال نداله :d
خسته نباشید میگم خدمت لیدر سایت ;)
مسافرت چه جوری میری: با هرچی که شد :d
چند روز دوست داری اونجا باشی : هرچقدر مرخصی داشتم
با چه وسیله نقلیه ی بری ک هواپیما - اتوبوس - سواری
دوست داری جایی که میری اب و هواش چه جور باشه : فقط سرد نباشه
میزبانش ... مثل مینا نباشه :21::21: میزبانش تعارفی نباشه و راحت باشه
و.... مسواک یادتون نره :d

شکوفه خانم خانمها بهر حال خودشون رو برنده میکنند :d الان جمعیت حمایت از نسوان نریزه اینجا
نقل قول:

خوب بچه ها همه پیش به سوی شمال پی سی
بزنیم بریم هم هواش خنکه هم بارون اومده نکنه صاحبخونه اونجا هم بیرونمون کنه :d


من منظور آقا علی رو نگرفتم!!؟؟

GhaZaL.Mr 08-11-2011 06:12 PM

نقل قول:

هفتم: لو رفت دیگه مال مردم :d(همکار گرامی)بود ما اومدیم پز بدیم لو داد
خدایا ببین چه دوره زمونه ای شده ! حالا دیگه به مامان بزرگشون میگن " مردم " {قاط}

نقل قول:

چهارم همه خوشحالند مخصوصا با شعرهاش
من شاعر نیسم به خدا .. فقط به شعر علاقه دارم آقا مهدی :53:

نقل قول:

دوم: نظر نمیگم تا کنجکاو بشید :d
[آیکون غزل کنجاو می شود !] :d

نقل قول:

الان من قاطی کردم همفکری یا همون قهوه خونه سابق هستم یا اومدیم خونه مینا جیگیلی :d
هزار بار گفتم همه جای ایران سرای من است :d

نقل قول:

خانمها و اقایون...
ادامه بحث کلوب یزد اینجا پیگیری میشه:d
ای مهمون نانواز {قاط}:d
نقل قول:

خوب بچه ها همه پیش به سوی شمال پی سی:65:
آخ جون بریم خونه ی ما {شیت شدن}
نقل قول:

دوست داری جایی که میری اب و هواش چه جور باشه : فقط سرد نباشه
چه بد سلیقه :p من عاشق هوای سردم

نقل قول:

بزنیم بریم هم هواش خنکه هم بارون اومده نکنه صاحبخونه اونجا هم بیرونمون کنه :d
بله ه ه ه ه ه ه ه ه ه
هوا حســـــــــــــــابی خنکه
بارونــــــــــــــــــــــم میاد هر روز
صابخونه ی مهمون نوازی هم داره :5:

GhaZaL.Mr 08-11-2011 06:35 PM

نقل قول:

غزل بیا اینم بحث:
مسافرت چه جوری میری
چند روز دوست داری اونجا باشی
با چه وسیله نقلیه ی بری
دوست داری جایی که میری اب و هواش چه جور باشه
میزبانش ...
و....
خودتون سوال اضافه کند و فیلد ها رو پر کنید ..خوبببب
مسافرتو سه جور دوست دارم :

1. تنهایی _ دوست دارم برم یه جای دور .. خیلی خیلی دور .. و تک و تنها , با دوچرخه م
2. دو تایی _ با کسی که دوستش دارم (لزوما نباید مرد باشه !)
3. با گروه _ البته نه با هر گروهی ! با یه گروه ِ پایه و باحال که هی نق نزنن و عیب و ایراد نگیرن و خاکی باشن

دوست دارم مسافرتمپائیزه یا زمستونه باشه (چون دختر دل سرمام . دی ماه {پپوله})
چه تنهایی چه با گروه دوست دارم هم باقطار برم هم دوچرخه
گاهی دوست دارم یه روز باشه مسافرتم , گاهی هفته ها و ماه ها ...
بیشتر ترم دوست دارم جاهای عجیب غریب و یا آرامبخش برم ...

{شیت شدن}

GolBarg 08-11-2011 09:31 PM

راستش بچه ها دوس ندارم ناراحتت تون کنم...ولی دیگه نمیتونم
مهدی میگی بعضی وقتا باید لبخند بزنی بخاطر عزیزانت ..من خیلی وقته این کارو کردم... واسه همین خسته م
مثل شکوفه که میگه نمیتونه نقش بازی کنه
من میخوام خودم باشم
نمیتونم دیگه بیام اینجا عکس بغل و بوس بزارم

نمیتونم دختر خوبه سایت باشم
مینا گوش حرف کن خونه باشم

خسته م از اینا
از ادمایی که مینا خوشحال و خوب میخوان
از اینکه اگه یه روزی باهشون خندیدی حالا باهات قطع رابطه میکنن
چون مینایی نیستی که اونا میخوان
نه من مینایی نمیشم که شما بخوایین
من خودمم
من قرار نست طرز فکرمو و رفتارم بخاطر هیچکس عوض کنم
من غیر انعطاف پذیر نیستم ولی خودمم
به کسی اسیب نمیرسونم
ولی حقمو زیر پاشون میزارن
با تمام وجودشون له ت میکنن..
خیلی واسه زندگیم جنگیدم...بار غصه خیلی ها را به دوش کشیدم
هزار بار این نوشته اتاقمو خوندم که گفت
نمیتوانی کسی وادار کنید عاشقتان باشد
نه من نمیخوام کسی وادار کنم کسی عاشقم باشه
خدایا من انتخاب نکردم ..من انتخاب نکردم هستی مو
ولی انتخاب نیستی منو بهم بده
خسته م ..از کتاب هایی که خوندم..از گروه درمانی ..از مشاوره های فردی
از فکر کردن به ارشد
از فکر کردن به کار
دیشب چند بار از خواب پریدم
خواب میدیم توی کوچه هایی بودم که خرابه وار بودن..و فقط فرار میکردم..
هیچکس نبود کمکم کنه..هیچ جای امنی پیدا نمیکردم..فقط با تمام نیرویی که داشتم میدویدم....
از شک ها ..از بی اعتمادی ها ..از تحقیر شدن ها ..از نا عدالتی ها ..از بی کسی ها ..خسته م
دلم نمیخواد کسی دلش برام بسوزه...بعضی ها میان یه زنگ کوچک میزنن ..بعد میگن چطوری...تا میایی یه کم درد و دل کنی میگن ..خوب خوب
نپرسین حال منو..شمایی که نمیخوان بدونی...
تماس نگیرین..منت سرم نزارین
نگین فلان کار رو واست کردیم
من هیچی از هیچکس نمیخوام
من حتی از پدر و مادرمم توقعی ندارم
من خودم با دست های خودم ساختم زندگیمو
خودم درس خوندم رفتم دانشگاه
خودم کار پیدا کردم
خودم برای ارشد برنامه ریختم
پول واسم هیچ ارزشی نداره..محبت واژه غریبی واسم هست
من فقط ارامش و امنیت میخواستم
من حق هیچکسی زیر پا نزاشتم
بی احترامی نکردم..اروم صحبت کردم..ولی سرم داد زدن
گفتن هر کار دلت میخاد کردی
هرکار از نظر اونا مثلا رفتن برای امتحان ازاد به تنهایی
خسته م..هیچکس نمیخوام تغییر بدم
من پیغمبر نیستم..مشاور هم نیستم...
من یه مینام..که غم داره..ناراحته ..و تنها
همین

roshanak1 08-12-2011 12:11 AM

مینای عزیز ناراحت نباش . خوابی که دیدی تعبیر خوبی دار ه . فرار کردن توی خواب تعبیرش موفقیت و پیروزیه . پس اصلا نگران نباشه همه چی با فتح و پیروزی تو به امید خدا درست میشه . این حالتهایی که میگی برای خیلی از ما ها هم اتفاق افتاده و می افته خیلی طبیعیه . یه موقعه هایی آدم از خودش هم خسته میشه تا چه برسه به دیگران . یه موقعه هایی آدم دلش میخواد تنها باشه ؛ فقط و فقط با خودش و برای خودش باشه و این خیلی طبیعیه عزیزم . برات بهترین ها رو آروز میکنم :):53:

امیر عباس انصاری 08-13-2011 12:09 AM

دوستان سلام و وقت بخیر
من زیاد اهل اینجااومدن نیستم
ولی ایندفعه اومدیم دیگه

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Mina110 (پست 221738)
راستش بچه ها دوس ندارم ناراحتت تون کنم...ولی دیگه نمیتونم
مهدی میگی بعضی وقتا باید لبخند بزنی بخاطر عزیزانت ..من خیلی وقته این کارو کردم... واسه همین خسته م
مثل شکوفه که میگه نمیتونه نقش بازی کنه
من میخوام خودم باشم
نمیتونم دیگه بیام اینجا عکس بغل و بوس بزارم

نمیتونم دختر خوبه سایت باشم
مینا گوش حرف کن خونه باشم

خسته م از اینا
از ادمایی که مینا خوشحال و خوب میخوان
از اینکه اگه یه روزی باهشون خندیدی حالا باهات قطع رابطه میکنن
چون مینایی نیستی که اونا میخوان
نه من مینایی نمیشم که شما بخوایین
من خودمم
من قرار نست طرز فکرمو و رفتارم بخاطر هیچکس عوض کنم
من غیر انعطاف پذیر نیستم ولی خودمم
به کسی اسیب نمیرسونم
ولی حقمو زیر پاشون میزارن
با تمام وجودشون له ت میکنن..
خیلی واسه زندگیم جنگیدم...بار غصه خیلی ها را به دوش کشیدم
هزار بار این نوشته اتاقمو خوندم که گفت
نمیتوانی کسی وادار کنید عاشقتان باشد
نه من نمیخوام کسی وادار کنم کسی عاشقم باشه
خدایا من انتخاب نکردم ..من انتخاب نکردم هستی مو
ولی انتخاب نیستی منو بهم بده
خسته م ..از کتاب هایی که خوندم..از گروه درمانی ..از مشاوره های فردی
از فکر کردن به ارشد
از فکر کردن به کار
دیشب چند بار از خواب پریدم
خواب میدیم توی کوچه هایی بودم که خرابه وار بودن..و فقط فرار میکردم..
هیچکس نبود کمکم کنه..هیچ جای امنی پیدا نمیکردم..فقط با تمام نیرویی که داشتم میدویدم....
از شک ها ..از بی اعتمادی ها ..از تحقیر شدن ها ..از نا عدالتی ها ..از بی کسی ها ..خسته م
دلم نمیخواد کسی دلش برام بسوزه...بعضی ها میان یه زنگ کوچک میزنن ..بعد میگن چطوری...تا میایی یه کم درد و دل کنی میگن ..خوب خوب
نپرسین حال منو..شمایی که نمیخوان بدونی...
تماس نگیرین..منت سرم نزارین
نگین فلان کار رو واست کردیم
من هیچی از هیچکس نمیخوام
من حتی از پدر و مادرمم توقعی ندارم
من خودم با دست های خودم ساختم زندگیمو
خودم درس خوندم رفتم دانشگاه
خودم کار پیدا کردم
خودم برای ارشد برنامه ریختم
پول واسم هیچ ارزشی نداره..محبت واژه غریبی واسم هست
من فقط ارامش و امنیت میخواستم
من حق هیچکسی زیر پا نزاشتم
بی احترامی نکردم..اروم صحبت کردم..ولی سرم داد زدن
گفتن هر کار دلت میخاد کردی
هرکار از نظر اونا مثلا رفتن برای امتحان ازاد به تنهایی
خسته م..هیچکس نمیخوام تغییر بدم
من پیغمبر نیستم..مشاور هم نیستم...
من یه مینام..که غم داره..ناراحته ..و تنها
همین

بی نهایت طبیعیه
کاملا شما حق دارین
هر وقت تو زندگی خسته شدین بشینید خستگی در کنید
بعد خوب استراحت کنید
کلی تفریح کنید
دوباره برخیزید تلاش کنید و حتی جلو بیفتید
خواب خوبیه
تعبیر بنده فرار شما از دست گرفتاریهاست انشاءلله

نقل قول:

نوشته اصلی توسط roshanak1 (پست 221745)
مینای عزیز ناراحت نباش . خوابی که دیدی تعبیر خوبی دار ه . فرار کردن توی خواب تعبیرش موفقیت و پیروزیه . پس اصلا نگران نباشه همه چی با فتح و پیروزی تو به امید خدا درست میشه . این حالتهایی که میگی برای خیلی از ما ها هم اتفاق افتاده و می افته خیلی طبیعیه . یه موقعه هایی آدم از خودش هم خسته میشه تا چه برسه به دیگران . یه موقعه هایی آدم دلش میخواد تنها باشه ؛ فقط و فقط با خودش و برای خودش باشه و این خیلی طبیعیه عزیزم . برات بهترین ها رو آروز میکنم :):53:

منم یه خواب دیدم تعبیرش چیه؟
شب جمعه خیرات دادم صبح جمعه پیش خواب پدرمو دیدم با لباس مجلسی شیک که اومده بود خونه ما داشت برام در مورد مسایل روز و... جامعه و زندگی حرف میزد
تعبیرشو هنوز نفهمیدم

GhaZaL.Mr 08-13-2011 01:13 PM

مینای عزیزم همه ی حرفاتو خوندم و ترجیح می دم فقط سکوت کنم
گاهی آدما تنها باید بگن که خالی شن
از زمان ارسال پستت هم یکی دو روز گذشته فک کنم الان سرحال تر و بهتری http://www.qalamro.com/upload/smilie/%2814%29/1219.gifhttp://www.qalamro.com/upload/smilie...%281157%29.gif
.
.
.
ها مینا بیا ببین یکی دو روز پی سی نبودیم ببین اینجا چجوری خوابیده :p
دریغ از های و هویی فریادی چیزی !
هی وای من :d
http://www.qalamro.com/upload/smilie.../%28107%29.gif

roshanak1 08-13-2011 02:11 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط امیر عباس انصاری (پست 221786)
دوستان سلام و وقت بخیر
من زیاد اهل اینجااومدن نیستم
ولی ایندفعه اومدیم دیگه



بی نهایت طبیعیه
کاملا شما حق دارین
هر وقت تو زندگی خسته شدین بشینید خستگی در کنید
بعد خوب استراحت کنید
کلی تفریح کنید
دوباره برخیزید تلاش کنید و حتی جلو بیفتید
خواب خوبیه
تعبیر بنده فرار شما از دست گرفتاریهاست انشاءلله



منم یه خواب دیدم تعبیرش چیه؟
شب جمعه خیرات دادم صبح جمعه پیش خواب پدرمو دیدم با لباس مجلسی شیک که اومده بود خونه ما داشت برام در مورد مسایل روز و... جامعه و زندگی حرف میزد
تعبیرشو هنوز نفهمیدم

شما که خودتون استادید وخواب مینا رو تعبیر کردید . نکنه فکرکردید با خوابگذار اعظظظم روبرو هستید :d از شوخی گذشته خوابی که دیدید انشاله خیراست . خدا رحمت کنه پدر مرحومتون رو . تا اونجایی که این خوابگذار اعظم میدونه تعبیر خوابتون خیلی هم خوبه . اینکه یه مرحوم با لباس شیک و پیک باشه خوشرو و خندان ؛ خبر از حال و احوال اونطرفش میده حتما خیراتی که براشون دادید یه روحشون رسیده و خیلی حالشون خوبه و از اولاد اهلش راضیه . روحشون شاد :)

kiana 08-13-2011 05:32 PM

مینا جون پستت را خوندم دلم گرفت.گاهی اوقات پیش میاد ادم تو زندگی دلگرفته و افسرده میشه این یک دورانی داره که باید طی بشه و هیچ کس هم جز خودت نمیتونی به خودت کمک کنی باید یکم حال و احوالت را عوض کنی.بهت یشنهاد میکنم اگر شبها بعد از افطار حوصله داری یکم بری بیرون پیاده روی هم هوا خوبه هم قدم زدن حال و احوالت را عوض میکنه حال چرا گفتم بعد از افطار چون اگر زیاد خوردی غذات هضم بشه هم اگر روزه میگیری تشنه گی اذیتت نمیکنه.خلاصه این توصیه من بود.ولی موثره باور کن جدی میگم من خودم هفته پیش 2-3 روزی بد جوری دلم گرفته بود تا این که نشستم یک دل سیر گریه کردم تا سبک بشم بعد دیدم باز هم فایده نداره تا این که ساعت 10 شب با شوهرم زدیم بیرون برای پیاده روی ساعت 12 اومدیم خونه ولی کلی حالم بهتر شده بود رفتیم جات خالی بستنی و گردو تازه هم خوردیم.خلاصه عزیزم خودت به داد دل خودت برس .
منتظرم که بیایی و بگی حالت خوب شده....

shokofe 08-13-2011 05:48 PM

خوب اول سلام ب همه:53:

مینا چون میدونم چه حالی داری نمیخوام در موردش حرف بزنم
چون خودم یه مدت همین جوریا بودم و اصلا هم نمیخواستم کسی نه نصیحت کنه یا بیاد و دلداریم بده
در صورتیکه هر کی که این کارا رو برای کسی میکنه یعنی این که طرف براش مهمه ولی چه میشه کرد این رسم روزگاره{قاط}
اما ............
خودت به خودت کمک کن که بیشترین کسی که تو رو دوس داره خودتی
و اصلا" هم نقش بازی نکن که این دیگه بدترین حالتشه

و به قول صائب تبریزی:
بس که بد میگذرد رندگی اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند
پس دنیا همینه وقتایی که خوشیم باید ببینیم چرا خوشیم:confused:
کلا سعی کن بی خیال بشی:65:

نکته مهم:
تازه شانس آوردی که میخواستم نصیحت نکنم ;)
ولی یه چیز دیگه هم میگم و میرم، تو رو خدا فحش نده

و یه حرفی هم که بابام همیشه میگن و منم آویزه گوشم کردم اینه که:
یه روزی جبرئیل از طرف خدا یه پیغام میبره برای حضرت محمد(ص) و میگه:
من تو این دنیا راحتی نیافریدم بنده های من دنبال چی هستن............


این حرف همیشه به من آرامش میده امیدوارم تو هم به آرامش برسی که بزرگترین خوشبختی آرامش درونه
و مطمئن باش که همه چی درست میشه ایمان قلبی دارم که غیر این نمیشه

دوست دارم:53:

ترنم 08-14-2011 12:42 AM

مینا گفتنیا رو گفتن بچه ها
برا همه تو زندگی هست اینایی که گفتی
یکی کمه یکی زیاد :)
منم مثل هم دوستان فقط سکوت سکوت سکوت :53:

KHatun 08-14-2011 09:47 PM

من می خوام درد دل کنم الان.
یعنی چی که هارد خش برداشته؟!
مگه سی دیه؟
اصلا هاردِ لعنتی که اون توئه چه جوری خش برداشته؟!
چرا این اتفاق نادر باید برایِ هاردِ من بیفته؟
مهندس سخت افزارِ هست اینجا؟
همچین چیزی ممکنه؟
...

بغض

GhaZaL.Mr 08-14-2011 09:59 PM

آخی عزیزم
تاحالا نشنیدم هاردم خش برداره
یه بار پسرعمه م روپوش مدرسه ی داداشش رو که می خواست بره پیش دبستانی برداشت
اونم جیغ کشید نیماااااااااااااااااا دست نزن خش می گیره :d

امیر عباس انصاری 08-15-2011 01:09 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط audrey (پست 221900)
من می خوام درد دل کنم الان.
یعنی چی که هارد خش برداشته؟!
مگه سی دیه؟
اصلا هاردِ لعنتی که اون توئه چه جوری خش برداشته؟!
چرا این اتفاق نادر باید برایِ هاردِ من بیفته؟
مهندس سخت افزارِ هست اینجا؟
همچین چیزی ممکنه؟
...
بغض

بد سكتور بر ميداره
گر هنگام كار كردن هارد برق نوسان كنه يا سيستم تكان بخوره قلم يا ژايه خواندن مطالب هارد به سطح ديسك سخت برخورد كرده و سكتور خراب درست ميكنه
با نرم افزارهايي ميشه بد سكتور ها رو رفع و رجوع كرد
نميشه تعمير كرد ولي ميشه دورش رو قرنطينه كرد

البته هاردهاي فعلي خيلي به ندرت دچار اين سانحه ميشن

دانه کولانه 08-15-2011 10:22 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط audrey (پست 221900)
من می خوام درد دل کنم الان.
یعنی چی که هارد خش برداشته؟!
مگه سی دیه؟
اصلا هاردِ لعنتی که اون توئه چه جوری خش برداشته؟!
چرا این اتفاق نادر باید برایِ هاردِ من بیفته؟
مهندس سخت افزارِ هست اینجا؟
همچین چیزی ممکنه؟
...

بغض

نقل قول:

نوشته اصلی توسط امیر عباس انصاری (پست 221928)
بد سكتور بر ميداره
گر هنگام كار كردن هارد برق نوسان كنه يا سيستم تكان بخوره قلم يا ژايه خواندن مطالب هارد به سطح ديسك سخت برخورد كرده و سكتور خراب درست ميكنه
با نرم افزارهايي ميشه بد سكتور ها رو رفع و رجوع كرد
نميشه تعمير كرد ولي ميشه دورش رو قرنطينه كرد

البته هاردهاي فعلي خيلي به ندرت دچار اين سانحه ميشن

اینکه خش بر میداره یعنی چی و چرا خب هارد هم هد داره و دیسک داره و با سرعت این دیسکها در حال چرخش هستند و هد ها از روی اونها میخونن یا مینویسن بنابراین به صورت فیزیکی ممکنه خط بیفته روشون

اینکه خش برداشته کاملا یه مفهوم فیزیکی و سخت افزاریه و با بد سکتور تفاوت داره بد سکتور یه مفهوم نرم افزاریه خود دیسک و هارد صدمه فیزیکی نمیبینه
دقیقا مثل یک سی دی که در فرایند رایت کردن بسوزه با یک سی دی که روش با چنگال فشار وارد کنی و خط بندازی
یه سی دی سوخته ابدا از نظر فیزیکی عیبی پیدا نکرده

بنابراین وقتی امیر جان میگه با نرم افزار میشه بد سکتور رو رفع کرد یعنی انتظار نداریم نرم افزار بره یه خش خوردگی فیزیکی رو صاف و صوف:21: کنه .


همونطور که قبلا عرض کردم بهتون تا یک متخصص هارد شما رو نبینه چیزی نمیشه گفت حتما به متخصص نشون بدین خصوصا که ممکنه تشخیص اینکه دیسک خش برداشته باشه اشتباه انجام شده باشه .

GolBarg 08-16-2011 12:41 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط roshanak1 (پست 221745)
مینای عزیز ناراحت نباش . خوابی که دیدی تعبیر خوبی دار ه . فرار کردن توی خواب تعبیرش موفقیت و پیروزیه . پس اصلا نگران نباشه همه چی با فتح و پیروزی تو به امید خدا درست میشه . این حالتهایی که میگی برای خیلی از ما ها هم اتفاق افتاده و می افته خیلی طبیعیه . یه موقعه هایی آدم از خودش هم خسته میشه تا چه برسه به دیگران . یه موقعه هایی آدم دلش میخواد تنها باشه ؛ فقط و فقط با خودش و برای خودش باشه و این خیلی طبیعیه عزیزم . برات بهترین ها رو آروز میکنم :):53:

سلام روشنک جان...مرسی از لطفت و توجه ی که بهم داشتی..منم آرزوی شادی و سلامتی واست دارم....:53::53:
نقل قول:

نوشته اصلی توسط امیر عباس انصاری (پست 221786)
دوستان سلام و وقت بخیر
من زیاد اهل اینجااومدن نیستم
ولی ایندفعه اومدیم دیگ

بی نهایت طبیعیه
کاملا شما حق دارین
هر وقت تو زندگی خسته شدین بشینید خستگی در کنید
بعد خوب استراحت کنید
کلی تفریح کنید
دوباره برخیزید تلاش کنید و حتی جلو بیفتید
خواب خوبیه
تعبیر بنده فرار شما از دست گرفتاریهاست انشاءلله

ممنونم آقای انصاری...با آرزوهای خوب واسه شما دوست عزیز:53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo (پست 221795)
مینای عزیزم همه ی حرفاتو خوندم و ترجیح می دم فقط سکوت کنم
گاهی آدما تنها باید بگن که خالی شن
از زمان ارسال پستت هم یکی دو روز گذشته فک کنم الان سرحال تر و بهتری http://www.qalamro.com/upload/smilie/%2814%29/1219.gif

http://www.qalamro.com/upload/smilie...%281157%29.gif


ها مینا بیا ببین یکی دو روز پی سی نبودیم ببین اینجا چجوری خوابیده :p
دریغ از های و هویی فریادی چیزی !
هی وای من :d
http://www.qalamro.com/upload/smilie.../%28107%29.gif

غزل عزیزم ....خوشحالم که اینجایی..خوشحالم که هستی..منم همه چیزهای خوب و آرامبخش از خدای مهربون واست آرزو دارم:53::53:
نقل قول:

نوشته اصلی توسط kiana (پست 221821)
مینا جون پستت را خوندم دلم گرفت.گاهی اوقات پیش میاد ادم تو زندگی دلگرفته و افسرده میشه این یک دورانی داره که باید طی بشه و هیچ کس هم جز خودت نمیتونی به خودت کمک کنی باید یکم حال و احوالت را عوض کنی.بهت یشنهاد میکنم اگر شبها بعد از افطار حوصله داری یکم بری بیرون پیاده روی هم هوا خوبه هم قدم زدن حال و احوالت را عوض میکنه حال چرا گفتم بعد از افطار چون اگر زیاد خوردی غذات هضم بشه هم اگر روزه میگیری تشنه گی اذیتت نمیکنه.خلاصه این توصیه من بود.ولی موثره باور کن جدی میگم من خودم هفته پیش 2-3 روزی بد جوری دلم گرفته بود تا این که نشستم یک دل سیر گریه کردم تا سبک بشم بعد دیدم باز هم فایده نداره تا این که ساعت 10 شب با شوهرم زدیم بیرون برای پیاده روی ساعت 12 اومدیم خونه ولی کلی حالم بهتر شده بود رفتیم جات خالی بستنی و گردو تازه هم خوردیم.خلاصه عزیزم خودت به داد دل خودت برس .
منتظرم که بیایی و بگی حالت خوب شده....

سلام کیانا جان...مرسی ...لطف کردی ...آره واقعا به یه چند روز استراحت و دور بودن از هیاهو را نیاز دارم...عزیزم منم امیدوارم شاد و خوشبخت باشی:53::53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe77 (پست 221823)
خوب اول سلام ب همه:53:

مینا چون میدونم چه حالی داری نمیخوام در موردش حرف بزنم
چون خودم یه مدت همین جوریا بودم و اصلا هم نمیخواستم کسی نه نصیحت کنه یا بیاد و دلداریم بده
در صورتیکه هر کی که این کارا رو برای کسی میکنه یعنی این که طرف براش مهمه ولی چه میشه کرد این رسم روزگاره{قاط}
اما ............
خودت به خودت کمک کن که بیشترین کسی که تو رو دوس داره خودتی
و اصلا" هم نقش بازی نکن که این دیگه بدترین حالتشه

و به قول صائب تبریزی:
بس که بد میگذرد رندگی اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند
پس دنیا همینه وقتایی که خوشیم باید ببینیم چرا خوشیم:confused:
کلا سعی کن بی خیال بشی:65:

نکته مهم:
تازه شانس آوردی که میخواستم نصیحت نکنم ;)
ولی یه چیز دیگه هم میگم و میرم، تو رو خدا فحش نده

و یه حرفی هم که بابام همیشه میگن و منم آویزه گوشم کردم اینه که:
یه روزی جبرئیل از طرف خدا یه پیغام میبره برای حضرت محمد(ص) و میگه:
من تو این دنیا راحتی نیافریدم بنده های من دنبال چی هستن............


این حرف همیشه به من آرامش میده امیدوارم تو هم به آرامش برسی که بزرگترین خوشبختی آرامش درونه
و مطمئن باش که همه چی درست میشه ایمان قلبی دارم که غیر این نمیشه

دوست دارم:53:

شکوفه..ممنونم از لطفت..جمله ها و نکته هایی که ارسال میکنی خیلی دوست دارم...واسم دلنشین هست..واقعا همین هست..ناراحتی تو کسانی بهتر درک میکنن که همدردت باشن...منم ایمان دارم که آینده یخوبی خواهم داشت..فقط این دوره ی که دارم طی میکنم واسم سخت هست...
عزیزم منم دوست دارم شادی و سلامتی و خوشبختی تو رو ببینم...:53::53:
نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 221853)
مینا گفتنیا رو گفتن بچه ها
برا همه تو زندگی هست اینایی که گفتی
یکی کمه یکی زیاد :)
منم مثل هم دوستان فقط سکوت سکوت سکوت :53:

ممنونم ترنم جان...واسه من هنوز این قضیه یکی کم یکی زیاد حل نشده است...ترنم عزیز ، منم آرزوهی خوب واست دارم:53:
********
بچه ها از لطفی که بهم داشتن سپاسگزارم....
واسه تک تک تون هم منم امیدوارم هر جا هستین شاد و تندرست باشین
وجود شماها به من امید میده..صحبت هاتون و همدلی هاتون واسم ارزشمند هست...خوشحالم دوستانی مثل شما رو دارم...
:53::53:


GhaZaL.Mr 08-16-2011 02:14 PM

نقل قول:

غزل عزیزم ....خوشحالم که اینجایی..خوشحالم که هستی..منم همه چیزهای خوب و آرامبخش از خدای مهربون واست آرزو دارم:53::53:

ینی از اینکه اینجام خوشحالی ؟ به قول خودت بوج بوج http://www.qalamro.com/upload/smilie/%2814%29/1219.gif
اسمت را که در پی سی دیدیم کلی ذوقیده شدیم با سر و کله پریدیم توو سایت :d
صب یکم دلگیر بود ولی ظهر دوستم اومد خونمون نشستیم کلی خندیدم با هم الان خیلی سرحالم {شیت شدن}
من دارم میرم عصر شعر.. امروز دیگه ریکس (شما بخوانید ریسک:p)نکردم
سی بار تقدیمو چک کردمو از صد نفر پرسیدم مطمئن شدم سه شنبه س :d ... خیلی حس خوبیه که یه جمع قدیمی رو بری دوباره ببینی
این روزا دارم به یه شروع دوباره فک می کنمhttp://www.qalamro.com/upload/smilie...%281170%29.gif

مهدی 08-16-2011 07:06 PM

سلام به همه دوستان همفکری
خوشحالم بخاطر بد سکتور یا خش گرفتن هارد هم شده امپراطور و اسقف اعظم عزیز به اینجا سر زدند :d

بیشتر هم خوشحالم مینا جیگیلی حالش بهتر شده و باز هم بهتر از این میشه دوستان نوشتنی ها رو نوشتن و تکرار مکررات ملال آور است ( جمله بندی رو کیف میکنید:d)

چی میشد امروز سه شنبه نبود :21: غزل بانو دیگه به تقویم شک میکرد یا دوباره از درو دیوار یالا می رفت :d

GhaZaL.Mr 08-16-2011 09:13 PM

به سلام برادر مهدی ! :cool:
درمورد دوم منم بسیار خوشحالم .. امیدوارم مینای عزیزم بهتر تر تر تر تر تر تر تر شه _باوش
یه کارگاه ادبی باید بذارم برای بچه های پی سی با این جمله بندی هاشون :p

واااااااااااای اگه امروز سه شنبه نبود نفت می خوردم خودمو میکشتم :d

نه اتفاقا رفتیم. خیلی هم تحویلمان گرفتند .. برایمان دست زدند تا برویم پشت تریبون شعرمان را بخوانیم :5:

داشتم می رفتم یکهو دیدم وقتی راه میرم یه چیزی پشت سرم هی صدا میده

برگشتم دیدم زیر کفشم مث دهن سنجد بازه :17::42:

اعتماد به نفسم یهو از نوک آسمون سقوط کرد رف زیر زمین .. هول شدم

ولی به روی خودم نیاورم وبه راه رفتنم ادامه دادم. رفتم جلو با اقتدار شعرمو خوندم
دبیر انجمن گف یادته آخرین بار درمورد پیشرفتت ازم پرسیدی ؟ از اولین روزی که دیدمت تا حالا 70 درصد پیشرفت داشتی ..{شیت شدن}
منم کلی ذوق مرگ شدم. آخرشم که داشتم با عرفان می رفتم رو کرد به عرفان گف: یکاری کن این بازم بیاد اینجا {شیت شدن}
از تعریف الکی خوشم نمیاد . اصلا ! چون توی انجمنای شمال بدترین نقدا میشه و با هم رودروایسی ندارن اصلا می دونم تعریفشونم الکی نیست. برا همین ذوق مرگ شدم :d

یک روزم بعد مدت ها آدم میره انجمن شعر شهرش کلی هم تحویلش بگیرن و اینجوری توو ذوقش زده شه :d هـــــــــــی .. خدا برا مسیحی جماعت نیاره :d

مهبا 08-17-2011 12:59 AM

سلام بر همگی :53:


من با یه عالمه خوشحالی اومدم {شیت شدن}

خوشحالی اولم برای مینا جیگیلی که حالش بهتر شده و قراره خیلی خیلی ..........

خیلی خیلی خیلی بهتر بشه {جشن پتو}

و اینکه امپراطور و اسقف اعظم اومدن اینجا هم خیلی خوشحالم با خودم گفتم

حتما اتفاق مهمی افتاده که اومدن :rolleyes::eek::p

خوشحالی دیگه هم اینکه منم از تکرار مکررات گریزانم و خوشحالم که همه گفته ها

گفته شده;)

و خوشحالم که به غزل بانو حالا جدا از قضیه کفش هاش خوش گذشته {پپوله}

و همینطوری به خاطر پیشرفت 70 درصدیش خیلی خوبه :53:

بعد هم زیاد لازم نیست بر طبق یه جمله بندی خاص اینجا مطلب بنویسیم

کیفش به همین طرز نوشتنشه :)

مهدی 08-17-2011 07:47 PM

سلام بر همه دوستان همفکری :53:

غزل بانو از پیشرفتت در شعر خوشحالیم :) مخصوصا با کفشهایی که عجب موقعی دهن باز کردند :d

مهبا خانم اینجا بیشتر خود بچه ها مینویسند و کپی از جایی نیست و بخاطر همین هم نوشته ها بر اساس شیوه خاصی نیست طبق سلیقه دوستان هستش و این خیلی خوبه

من که دیروز مسافرت بودم :d مسافرت کاری خیلی هم چانه زنی شد و کلی خسته شدم و در راه برگشت تو ماشین خواب بودم :d یک فروند پرینتر رنگی هم خریدم :d امروز هم بعد از ظهر خوابم بردا از اون خوابها با اینکه دیشب خیلی خیلی زود خوابم برد ولی هفته پرکاری بود .
دیگه نمیدونم از چی بنویسم :d

مینا 110 هم در حال برداشتن خش ار هاردش هست پیداش نیستا :d

ترنم 08-18-2011 12:16 PM

سلام
بازم سلام:)

مینا خوشحالم که اروم شدی ;)

غزل موفقیت تو تبریک میگم فت و فراوان :53:

مهبا خوشحالم که خوشحالی :)

اقا مهدی خسته نباشی به خاطر هفته پر کارت
اما چقد خوابیدی :d
فک کنم بیشتر از خوابیدن خسته ای :d

KHatun 08-18-2011 09:34 PM

مرسی از راهنمائی ها
فکر نکنم بدسکتور که نمی دونم چیه باشه
همون چیزی که کوروش میگه خشِ فیزیکیه!!
و به هر مهندس سخت افزاری نشون دادیم همین رو گفت
جالب اینه که مهندسین سخت افزار ما رو پُست میدن به نرم افزاری ها و بالعکس!
مملکته داریم؟ :دی
مرسی غزل جان از همدردی. مواظبِ هارد هاتون باشین و بک آپ بگیرین حتما

این نقل قول چندگانه رو هم بلد نبودم شرمنده

فرانک 08-19-2011 09:37 AM

سلام همفکران عزیز
به دوستان توفیق یافته موفقییتشون رو تبریک میگم
به شاعرا نویسنده ها سفر رفته ها و همه
امیدوارم جمتون جمع لبتون خندون ودلتون شاد باشه بطور مداوم و مکرر

این عکس منو کشته بزارم شما هم ببینید و لذت ببرید


http://www.napic.org/picture/ax/uplo...hildren-50.jpg

مهدی 08-20-2011 09:58 PM

نقل قول:

اقا مهدی خسته نباشی به خاطر هفته پر کارت
اما چقد خوابیدی
فک کنم بیشتر از خوابیدن خسته ای
ممنون ترنم خانم :d دقیقا

به به فرانک خانم گرامی قدم رنجه فرمودید عکس بسیار زیبایی گذاشتید :)

خبری از مینا جیگیلی نیستش فکر کنم کار هاردش از خش و مش گذشته :d

در شبهای احیا دوستان ما رو هم از دعا هاتون بی نصیب نزارید :53:

GolBarg 08-23-2011 12:40 PM

سلام بچه ها ...خوبین{پپوله}
اول مرسی از ترنم ومهبای عزیز...{پپوله}
دوم شکوفه کجایی..روزه حسابی رمق واست نزاشته..قبول حق:53:
سوم مهدی من هاردمو بقول غزلی دادم به co-worker واسم درست کرده :d
حدود دو هفته ی میشه :p
غزل تو کجایی...خوبی ..عزیزم واست دعا کردم..و از خدا خواستم هیچوقت و در هیچ جای تنهات نزاره...خدا بندگانش رو دوست دارد...{پپوله}{پپوله}
فرانک جان خوبی :53:

من خوبم..جای همگی خالی..جمعه ی با بچه های گروه خودمون رفتیم کوه و دشت.. خیلی خوب بود....یه چند وقتی میشد بچه ها رو ندیده بودم
قبلنا با گروههای دیگه رفته بودم کوه
ولی گروه درمانی خودمون ..عالی بود
بچه هایی که صحبت را با جان ودل میپذیرن..حرف میزنی جبهه نمیگیرن..میبخشند..همراهیت میکنند..همدلی میکنن..و...
عکساشو میبینم کلی انرژی میگیرم..در موردش حرف میزنیم..
قرار هر دو هفته یکبار این برنامه رو داشته باشیم...فقط میتونم بگم کلی بهم کمک کرد...با اینکه پنجشنبه شبش حس خوبی نداشتم واسه اینکه جمعه صبح بیدار بشم ولی به اصرار دوستان رفتم ...و لذت بردم...

دارم کتاب نامه هایی برای کلودیا رو میخونم...نامه ششمش واقعا پرمحتواست
بخشی از اونو بخونید(خورخه خطاب به دخترش کلودیا)

کلودیا....
می خواهم برایت درباره تله های زبانی حرف بزنم.این تله ها درست مثل زمانی هستند که زبانی خارجی ، که از آن برای ارتباط با دیگران ااستفاده می کنیم ، دقیقا منظور ما را منعکس نمی کنند.

بعضی وقت ها هم ،من خودم هستم و زبان نقاب من است.

برای مثال می خواهم به تو بگویم:"دیروز وقتی یک دفعه غیبت زدمن را به شدت عصبانی کردی و حس کردم می خواهم یک صندلی را توی سرت خرد کنم."
اگر خودم را پشت حرف هایم مخفی کنم به تو می گویم:"گاهی اوقات عصبانیت هر کسی را به هم می ریزد."
به ابهام و گنگی و بی مسولیتی جمله دوم توجه کن: گاهی اوقات(کی؟)
عصبانیت(چه جور عصبانیتی؟ عصبانیت از کی؟)
هر کسی را(چی کسی را؟)
به هم می ریزد(چگونه؟)

....
..
.
این یک جور خاموشی است.یک جور دزدیدن از حرفهایی که می خواهم بزنم و حتی از کل فکرهایی که بیان می کنم.
...
..
اما چرا این کارها را می کنم..
میخواهم که دیگران دوستم داشته باشند ، تاییدم کنند ، قبولم داشته باشند و از آشنایی با فردی قابل تحسین و موقر مثل من رضایت داشته باشند.
مر ترسم که من را نپذیرند ، من را طرد کنند ، نقد کنند و یا دوستم نداشته باشند.

آن وقت سراغ صندوقچه وسایلم می روم و خود را پشت یک نقاب پنهان می کنم: یک دماغ گرد کمی سرخاب و ....
به تو کلک می زنم...به تو دروغ می گویم.. _:2:
تو نقاب من را خواهی پذیرفت ، دوستش خواهی داشت
و اگر خوب این کار را انجام دهم شاید ..هیچوقت متوجه این قضیه نشوی

یک روز به خودم می آیم و می بینم که دلم برایت تنگ می شود و دلم می خواهد با من تماس بگیری...
با خود واقعی ام
دماغ گرد ..آرایشم ..کراواتم و... را کنار می گذارم
حالا شد ممم حالا من خودمم..با من بیا
من را نگاه کن..لمسم کن...مرا ببو و بشنو
من خودم هستم..

درست است که در این شکل افراد بیشتری من را پس می زنند و به همان اندازه هم درست است که افراد کمتری من را دوست خواهند داشت اما( امیدوارم...) وقتی خودم را به تو می شناسانم تو من را همان طوری که هستم قبول کنی ، واقعا لذت بخش است...

خودت را مجسم کن چه لذتی
به خاطر من تغییر چهره نده
چیزی که من می خواهم بودن با توست!

***

من خلاصه وار نوشتم
امیدوارم لذت ببرین..فکر کنید بچه ها :):53:


shokofe 08-23-2011 01:14 PM

وای ببینین کی اینجاست:)
به به مینا جون از این ورا؟
خداروشکر که خوبی:)

می بینی این روزه چطور منو گرفته؟
بد جوری بد اخلاق شدم ولی همش سعی میکنم که بروز ندم;)

خوبه کوه رفتی کلا طبیعت انسان رو از نو میسازه چون توی طبیعت آدم به خدا نزدیکتر میشه و خدارو بهتر حس میکنه ورسیدن به آرامش واقعی هم نزدیک شدن به خدای مهربونه

همون خدایی که میگه از هر جا که دلگیری بیا پیش من همون خدایی که همیشه برای هممون وقت داره که اگه بتونیم بشناسیمش همه غم ها ازمون دور میشه
امیدوارم روز به روز بهتر تر بشی مینای گلم
و امیدوارم دل همه خوش باشه و هممون به آرامش برسیم


GhaZaL.Mr 08-23-2011 01:34 PM

میسی مهبا جان ..
می دونی مهبا وقتی میگم پیشرفت داشتم به این معنی نیس که از خودم تعریف کنم یا متکبر شم بلکه گاهی فک می کنم هرکی دیگه جای من و با شرایط وحشتناک روحی و جسمی من بود
تا حالا درجا زده بود ولی من به کمک خدای مهربون و تلاش و توکل خودم , دارم رو به جلو می رم
{پپوله}

وای مهدی جان اون کفش ها که رسوایی بود :d ولی کلا تو هر شرایطی سعی می کنم نیمه پر لیوانو ببینم .اونجام به جای اینکه ناراحت بشم یا حرص بخورم خودم به خودم می خندیدم :d
تولدت خیلییییییییییییییییییی مبارک . حس و حال فروم نبود اصلا .فخط برا تولد شما اومدم .
کیکم موخوام .یه عالمه ای توی دلم آرزوهای خوب و مهربون و قشنگم کردم ..

audrey جان فقط همدردی از من بر میاد .سوات درست حسابی هم که نداریم ! :d


ترنم جون تو خودت گلی ,چرا برا ما گل میذاری..
:53::53:کم حرفی .. فقط سلام علیک که نشد حرف ! مرافه:d

فرانک جان عکست پر از حس آرامش , زیبایی ,خلسه و مهربونی بود . دوستش داشتم

میسی به خاطر دعاهای قشنگت مینا جون .مینا کوه خیلییییییییییییییی خوبه .. حتما برو . حتی اگه حس و حالش نبود .
چون بودن با بچه ها .. محیط کوه .. آب و هواش و خیلی چیزای دیگه آدمو سرزنده و پر از روح زندگی می کنه
.

نقل قول:

بچه هایی که صحبت را با جان ودل میپذیرن..حرف میزنی جبهه نمیگیرن..میبخشند..همراهیت میکنند..همدلی میکنن..و..
کاش همه جا همینجوری بود ... این همدلی و جبهه نگرفتن ها خیلی خوبه .
من همیشه اونایی رو که خاکی ترن بیشتر تر دوست دارم و باهاشون مَچ میشم . مث بچه های قهوه خونه
...

نقل قول:

یک روز به خودم می آیم و می بینم که دلم برایت تنگ می شود و دلم می خواهد با من تماس بگیری...
با خود واقعی ام
نقل قول:

دماغ گرد ..آرایشم ..کراواتم و... را کنار می گذارم
حالا شد ممم حالا من خودمم..با من بیا
من را نگاه کن..لمسم کن...مرا ببو و بشنو
من خودم هستم..
نقل قول:

درست است که در این شکل افراد بیشتری من را پس می زنند و به همان اندازه هم درست است که افراد کمتری من را دوست خواهند داشت اما( امیدوارم...) وقتی خودم را به تو می شناسانم تو من را همان طوری که هستم قبول کنی ، واقعا لذت بخش است...
نقل قول:

خودت را مجسم کن چه لذتی
به خاطر من تغییر چهره نده
چیزی که من می خواهم بودن با توست!

وای مینا مینا مینا اینایی که نقل قول کردم فوق العاده بود . اعتراف می کنم عاشق این کتاب شدم. حتی از قصه هایی برای دمیان هم بیشتر دوسش دارم!
من معمولا آرایشم ملایمه .. بیشتر تر دوست دارم خودم باشم تا این که خودمو برای دیگرون بزک کنم
بیشتر وختا لباسایی می پوشم که منو از خودم دور نمی کنه ..
لباسایی که توش خودمم ...
خیلی وقت ها دوست دارم خودم باشم . واقعا لذت بخشه که خودت باشی نه اونی که باید ! نه اونی که دیگرون ازت می خوان .


شکوفه ی عزیزم ... چقد مهربونانه و قشنگ حرف زدی .. رسیدن به آرامش واقعی .. نزدیک تر شدن به خدای مهربون
آی لاب یو {پپوله}

ترنم 08-23-2011 01:50 PM

سلام

غزل توم فهمیدی من کم حرفم
وحشتناک کم حرف ولی بی نهایت عاشق شنیدن
اما چند وقته فهمیدم خیلی بده چون یه مشکلی برام پیش اومده
این مشکلم بی ربط به داستان مینا نیست
دست گلت دردنکنه مینا داستان جالبیه
خود واقعی من ادم کم حرفیه واقعا
اما من نیاز دارم که خودمو به دیگران بفهمونم که کی هستم
اما نمیشه
وقتی با یکی از دوستام تلفنی حرف میزنم بنده خدا
چهل ،پنجاه دقیقه بخدا بعضی وقتا به یک ساعت نیم میرسه
که حرف میزنه نمیدونیین چه لذتی میبرم
اما اون بیچاره چه زجری میکشه
بعد اخر سرم میگه تورو خدا یه چیزی بگو منم میگم"چه بگم"
بعد عصبانی میشه ادعامو در میره چه بگم بعد کلی حرف میزنه اخرشم
بیچاره هیچ کاری نمیتونه بکنه
اما واقعا حوصلش زیاده ها که با من حرف میزنه
خیلی دوسش دارم
وفتی بامن حرف میزنه کلی لذت میبرم انگار دنیارو به من دادن....

غزل اون یه جملت چه تاثیری ;)داشت

فرانک خیلی قشنگه اون عکسه

مینا خواشحالم که میبینم بازم شدی شبیه همون مینایی که میشناختم


حالا که میدونه من برا حل مشکل کم حرفیم چیکار باید بکنم :p

GhaZaL.Mr 08-23-2011 05:00 PM

ترنم خوشحالم که همون یه جمله باعث شد اینقد حرف بزنی ...... :d
خوب می دونی من خودم عاشق سکوتم ولی اگه پای حرف زدن بشه هیشوخت کم نمیارم
همیشه حرفای جدید .. نگاهای جدید و دیدگاهای جدیدی دارم . چون از تکرار بدم میاد ...
گاهی حرف زدن خیلی خوبه ولی گاهی هم باید سکوت کرد :

" حرف هایی هست برای گفتن ، که اگر گوشی نبود نمی گویم ؛
و حرف هایی هست برای نگفتن ؛
حرف هایی که
هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند ؛
و سرمایه ی ماورایی هر کس
حرف هایی است که برای نگفتن دارد ؛
حرف هایی که پاره ی بودن آدمی اند و بیان نمی شوند مگر آنکه مخاطب خویش را بیابند ."


مهدی 08-23-2011 07:42 PM

نقل قول:

سوم مهدی من هاردمو بقول غزلی دادم به co-worker واسم درست کرده :d
حدود دو هفته ی میشه :p
کار بسیار نکویی کردی جیگیلی عزیز
از اینکه رفتی به کوه بادوستانی که دوستشون داری و حال و هوات عوض شده همه بسیار خوشحالیم :)

روزه هم رو گرفته ;)

نقل قول:

وای مهدی جان اون کفش ها که رسوایی بود :d ولی کلا تو هر شرایطی سعی می کنم نیمه پر لیوانو ببینم .اونجام به جای اینکه ناراحت بشم یا حرص بخورم خودم به خودم می خندیدم :d
تولدت خیلییییییییییییییییییی مبارک . حس و حال فروم نبود اصلا .فخط برا تولد شما اومدم .
کیکم موخوام .یه عالمه ای توی دلم آرزوهای خوب و مهربون و قشنگم کردم ..


کار بسیار خوبی میکنی همیشه نیمه پر رو میبینی
مجدد ممنون بابت تبریک :53:
کیک تو بخش تولدت هست :d خدا اسراف کاران رو دوست نداره

ترنم خانم هم ترکانده ها غزل بانو همه رو به حرف زدن وادار میکنه :d



مهبا 08-24-2011 02:33 PM

سلام بر همگی خوبین :53:

آبجی فرانک ممنون برای عکس قشنگ و آرامش دهنده ات {پپوله}

مینا جیگیلی خیلی خوشحالم که اومدی پی سی دلم برات خیلی تنگ شده بود:)

خیلی کار خوبی کردی که رفتی کوه عزیزم همیشه این کارو بکن و با دوستانت باش

رفتن به دل طبیعت واقعا به آدم آرامش میده و به خدا نزدیک تر میکنه {پپوله}

همون جا غصه هاتو پرپر کن مثل همیشه برات دعا میکنم جون دلم :)

کتابت فوق العاده بود خیلی عالی بود دستت درد نکنه
به خاطر من تغییر چهره نده
چیزی که من می خواهم بودن با توست!:)

غزل بانو خوشحالم که اینجایی خیلی دوست دارم همیشه موفق باشی :53:

میدونم عزیزم این پیشرفتی که میگی از اون پیشرفت معمولی خیلی با ارزش تره:)

شکوفه جون تقریبا روزه همه رو گرفته منم تو اوج بداخلاقی بسر می برم :)

ترنم جون اگه هر روز بیایی اینجا و هر چی تو دلته بنویسی دیگه عادت میکنی

و بعد کم کم کم حرفیت خود به خود تموم میشه ;)

آقا مهدی باز هم تولدتون مبارک:53:

با یک دنیا آرزوی خوب و قشنگ و در راس اونها سلامتی {پپوله}


اکنون ساعت 07:42 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)