عشق آمد و گرد فتنه بر جانم بیخت
عقلم شد و هوش رفت و دانش بگریخت گ |
گرت قربتي هست در بارگاه
به خلعت مشو غافل از پادشاه گ |
گویا که ز روز گار دردی دارد
این درد که در پای تو خود را انداخت ن |
نگه کرد کاي دلبر پيچ پيچ
ز يغما چه آوردهاي؟ گفت هيچ م |
مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت
دیوانهی عشق تو سر از پا نشناخت ک |
که عشق من اي خواجه بر خوي اوست
نه بر قد و بالاي نيکوي اوست ی |
يا رب منم جويان تو يا خود تويي جويان من اي ننگ من تا من منم من ديگرم تو ديگري //// س |
سرمایهی عمر آدمی یک نفسست
آن یک نفس از برای یک همنفسست ف |
فربهيش به دست جو غره مشو به پشم او آن سر و سبلتش مبين جان ويست لاغري ق |
قلعه ویران کرد و از کافر ستد
بعد از آن بر ساختش صد برج و سد ت |
اکنون ساعت 02:11 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)