برفت عمر و نرفتيم راه شرط و ادب
به راستي که به بازي برفت چندين سال |
هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه
کنون چو مست و خرابم صلای بیادبی |
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت |
چون غنچه عاقبت لبم از يکدگر برفت
تا چون شکوفه پر زر سرخم کني دهان |
هر صبح که روی لاله شبنم گیرد
بالای بنفشه در چمن خم گیرد انصاف مرا ز غنچه خوش میآید کو دامن خویشتن فراهم گیرد |
بيفروز از فروغ خود، چمن را مکاه، اي دوست، قدر خويشتن را |
صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم
فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم |
گو شمع مياريد در اين جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است در مذهب ما باده حلال است وليکن بي روي تو اي سرو گل اندام حرام است |
سرو بالای من آنگه که در آید به سماع
چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد |
چون به هوای مدحتت زهره شود ترانهساز
حاسدت از سماع آن محروم آه و ناله باد نه طبق سپهر و آن قرصهٔ ماه و خور که هست بر لب خوان قسمتت سهلترین نواله باد |
اکنون ساعت 04:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)