تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند |
دل در شکنج زلف تو چون طفل بندباز
گاهی رود به حلقه گه تاب می خورد |
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت |
تا بال و پرم بود ز دامم مرهاندي
امروز رهاندي كه مرا بال و پري نيست |
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای ضوابت |
تن من لاشه فقر است و من زندانی زورم
کجا می خواستم مردن حقیقت کرد مجبورم |
مطبوعتر ز نقش تو صورت نبست باز
طغرانویس ابروی مشکین مثال تو |
وضع دوران بنگر ساغر عشرت بر گیر
که بهر حالتی اینست بهین اوضاع |
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما |
از بهر خدا زلف مپیرای که ما را
شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست |
اکنون ساعت 06:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)