سر نتوانم که برآرم چو چنگ
ور چو دفم پوست بدرد قفا ی |
يعني وجود خواجه سر از خاک برکند
خورشيد و ماه را نبود آن زمان ضيا |
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمیشود ما را |
حرف؟
آنكه پامال كرد چو خاك را هم خاك مي بوسم وعذر قدمش مي خواهم ك |
كافر صد ساله چو بيند ترا سجده كند زود مسلمان شود ////.... |
دلم از وحشت زندان سكندر بگرفت
رخت بر بندم تا ملك سليمان بروم گ |
گرچه نه به درياييم دانه گهريم آخر
ور چه نه به ميدانيم در كر و فريم آخر گر باده دهي ور ني زان باده دوشينه از دادن و نادادن بس بي خبريم آخر خ |
خيال روي تو چو بگذرد به گلشن چشم
دل از پي نظر آيد به سوي روزن چشم و |
وجه خدا اگر شودت منظر نظر
زين پس شکی نماند که صاحب نظر شوی ب |
بيان شوق چه حاجت كه حال آتش دل
توان شناخت ز سوزي كه در سخن باشد م |
اکنون ساعت 01:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)