مهين بانو که بر تخت تجرد داشت چون مريم
ببر تشريف لم يمسسني از بس پاکداماني /////////ا |
ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان
مضطرب حال مگردان من سرگردان را |
حرفت کو؟;)
آن دل كه نلرزيدت و آن چشم كه نگريست يا رب خبرش ده تو ازين عيش و تماشا //// .... |
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما ییخشید حواسم نبود ی |
يك باغ پرازشاهد و ني ترك و نه رومي كاندر حجب غيب هزاران ختن آمد //// ش |
شه طبیبان جمع کرد از چپ و راست
گفت جان هر دو در دست شماست گ |
گر من نبينم مستيت آتش زنم در هستيت ازجام حق مستت كنم يادار و گير وعربده ک |
كاروان آمد و از يوسف من نيست خبر
اين چه راهيست كه بيرون شدن از چاهش نيست // آ |
آنكس كه ترا دارد از عيش چه كم دارد وانكس كه ترا بيند اي ماه چه غم دارد ب |
به نسيمي همه راه به هم مي ريزد
كي دل سنگ تو را آه به هم مي ريزد سنگ در بركه مي اندازم و مي پندارم به همين سنگ زدن ماه به هم مي ريزد // ه |
اکنون ساعت 01:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)