رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند |
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یکدم عمر را غنیمت شمریم فردا که ازین دیر فنا درگذریم با هفت هزار سالگان سر بسریم |
هرجا که دلیست در غم تو
بی صبر و قرار و بی سکون باد |
گفتی که تو را شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه کو صبر و چه دل، کنچه دلش میخوانند یک قطرهٔ خون است و هزار اندیشه |
خون شد دلم به یاد تو هرگه که در چمن
بند قبای غنچه گل می گشاد باد |
ای گل خوش بوی اگر صد قرن بازآید بهار
مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را |
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور |
بی تو در کلبه گدایی خویش رنجهایی کشیدهام که مپرس همچو حافظ غریب در ره عشق به مقامی رسیدهام که مپرس |
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردایی |
یاقوت جان فزایشاز آب لطف زاده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده |
اکنون ساعت 03:28 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)