تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیـچ کـس مـن نپسـندم کـه بجـای تـو بود |
دویستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی؟ |
یـوسفم گـر نـزند بر سر بالـینم سر
همچو یعقوب دل آشفتۀ بـویش باشم |
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی |
یاد آن روزی که در صفحۀ شطرنج دلت
شاه عشق بودم و از کیش رخت مات شدم |
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن |
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گاهی چند |
در میخــانه بروی همـه باز است هنوز
سینۀ سوخته در سوز و گداز است هنوز |
زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد |
دل و دينم شد و دلبر به ملامت برخاست |
اکنون ساعت 05:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)