روزگاریست که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است دیدن روی تو را دیده جان بین باید وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است |
دل به رغبت می سپارد جان به چشم مست یار
گرچه هشیاران ندادند اختیار خود به کس |
دل و دینم دل و دینم ببردست
بر و رویش بر و رویش بر و رو |
دل برگفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه دار |
ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود
وین بحث با ثلاثه غساله میرود |
ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد |
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
وندران آیینه صد گونه تماشا میکرد |
شب تاریک و سنگستان موم است قدح از دست مو افتاد و نشکست نگهدارنده اش نی کو نگه داشت وگرنه صد قدح نفتاده بشکست |
صوفی مجلس که دی جام و قدح می شکست
باز به یک جرعه می، عاقل و فرزانه شد |
اول به وفا می وصالم درداد
چون مست شدم جام جفا را سرداد پر آب دو دیده و پر از آتش دل خاک ره او شدم به بادم برداد |
اکنون ساعت 03:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)